افسانه-هاي-ازوپ-نانِ-تنبلي

قصه‌های ازوپ: نانِ تنبلی || خودمان دیگران را بدعادت می‌کنیم!

قصه‌ها و افسانه‌های آموزنده ازوپ یونانی

نانِ تنبلی

نگارش: اس اِی هندفورد / ترجمه: حسین ابراهیمی

جداکننده متنz

به نام خدا

مردی یکی از دو سگش را برای شکار تربیت کرده بود؛ اما سگ دیگرش را در خانه نگه می‌داشت.

روزی سگ شکاری همچنان که از سگ دیگر گله می‌کرد، به او گفت: «این عادلانه نیست که من بیرون بروم و این‌همه سختی بکشم و تو در خانه بمانی و از زحمت من بهره‌مند شوی.»

سگ دیگر گفت: «مرا سرزنش نکن. تقصیر صاحب ماست. او به‌جای کار کردن، استفاده از زحمت دیگران را به من یاد داده است.»

بچه‌ها هم همین‌طورند. اگر پدر و مادرِ بچه‌ها آن‌ها را تنبل بار بیاورند، نباید بچه‌ها را سرزنش کرد.

(این نوشته در تاریخ 20 فوریه 2022 بروزرسانی شد.)



***

  •  

***

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *