قصهها و افسانههای آموزنده ازوپ یونانی
حقِ پناه
نگارش: اس اِی هندفورد / ترجمه: حسین ابراهیمی
به نام خدا
روزی که داروَش* پا به جهان گذاشت، پرستو، خطری که پرندگان را تهدید میکرد به آنها گوشزد کرد. او همه آنها را گرد هم جمع کرد و از آنها خواست تا اگر ممکن است این گیاه را از دور تنۀ درختان بلوط بکنند و دور بیندازند؛ اما اگر قادر به چنین کاری نیستند، بهتر است به لطف انسان امیدوار باشند و از او بخواهند از چسب این گیاه برای به دام انداختن آنها استفاده نکند. ازآنجاکه پرندگان دیگر، پرستو را دست انداختند و او را یاوهسرا نامیدند، پرستو نیز نزد انسانها رفت و از آنها یاری خواست. آنها نیز به جهت دوراندیشیِ پرستو، به او خوشامد گفتند و از او خواستند با آنها زندگی کند؛ بنابراین درحالیکه انسانها پرندگان دیگر را شکار میکنند و میخورند، پرستو در پناه انسانها به آسودگی زندگی میکند و بیآنکه هراسی از آنها داشته باشد حتی در خانههایشان نیز لانه میسازد.
آنان که خطر را پیشبینی کنند بختِ دوری از آن را نیز دارند.
___________
- دارواش، کشمش گاو ، مويزك عسلی ، به عربی دبق ، نوعی گیاهی انگل است که روی درختان می روید و از شیرۀ آنها استفاده می کند؛ اما برای درختان مضر نیست. برگرفته از: golestanemoj.ir