افسانه-هاي-ازوپ-اميد-بيهوده

قصه‌های ازوپ: امید بیهوده || فقط امید داشتن، کافی نیست!

قصه‌ها و افسانه‌های آموزنده ازوپ یونانی

امید بیهوده

نگارش: اس اِی هندفورد / ترجمه: حسین ابراهیمی

جداکننده متنz

به نام خدا

زاغچه‌ای گرسنه روی درخت انجیری فرود آمد؛ اما متوجه شد که انجیرها هنوز نرسیده‌اند. زاغچه به انتظار رسیدن انجیرها روی شاخ‌های نشست. روباهی متوجه او شد و ماجرا را از او پرسید. روباه وقتی پاسخ زاغچه را شنید به او گفت: «اگر فقط به امید متکی باشی، در اشتباهی! چنین امیدی نه‌تنها شکم تو را سیر نمی‌کند، بلکه موجب فریب تو نیز می‌شود.»



***

  •  

***

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *