قصهها و افسانههای آموزنده ازوپ یونانی
شیرها و آدمها
نگارش: اس اِی هندفورد / ترجمه: حسین ابراهیمی
به نام خدا
روزی شیری و آدمی همسفر شدند. آن دو همچنان که راه میرفتند لاف میزدند و به هم فخر میفروختند. در میان راه به سنگی برخوردند که نقش آدمیزادی در حال خفه کردن شیر، بر آن کنده شده بود.
آدمی با انگشت به نقش اشاره کرد و به همسفر خود گفت: «میبینی! ما آدمها از شما شیرها قویتریم.»
شیر تبسمی کرد و گفت: «اگر شیرها هم کندن نقش بر سنگ را میدانستند، تو هم نقشهای بسیاری را که در آنها شیری در حال خفه کردن آدمی بود، میدیدی.»
به هنگام رویدادهای سخت و ناگوار است که مشت بسیاری از آدمهای لافزن باز میشود.