قصه صوتی کودکانه
خاله پیرزن، گربۀ بلا، موش ناقلا
خاله پیرزن گل پیرهن
آهنگساز: علی اکبرپور
خلاصه داستان:
در یک روز سرد و بارانی، پیشی نازنازی به خونه خاله پیرزن پناه میاره و به اصرار بزک زنگوله پا، خاله پیرزن، گل پیرهن قبول میکنه که گربه شب را مهمان آنها باشد. صبح که میشه پیشی خیال رفتن نداره. خاله پیرزن برای نگهداری از پیشی نازنازی شرط میذاره که گربه ناقلا باید مثل همۀ افرادی که اونجا زندگی میکنند، تو کارهای خونه کمک کنه. اما چه کمکی؟ بله. قرار میذارن که پیشی نازنازی اونجا بمونه؛ ولی هرروز موشهای انباری رو شکار کنه. اما آقا گربه تنبلتر ازین حرفهاست؛ با موش ناقلا دوست میشه و از زیر کار فرار میکنه و هر روز شیر بزک زنگوله پا رو که خاله پیرزن برای تهیه ماست و پنیر کنار گذاشته، میخوره. خاله پیرزن که متوجه میشه، کاری میکنه که گربه بلا از کار اشتباهی که انجام داده پشیمون بشه و به سزای اعمالش برسه. اما چهطوری؟؟
بخش اول:
بخش دوم:
(این نوشته در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۰ بروزرسانی شد.)