قصه صوتی کودکانه
” مورچهی تنبل ”
با صدای مریم نشیبا
قصه شب برای کودکان
خلاصه داستان:
مورچهی تنبل اصلاً دلش نمیخواست بیرون برود و کار کند.
اما مورچهی تنبل دلش نمیخواست کار کند.
یه روز پیرمرد خواست تا باغ را آبیاری کند که یادش رفت و آب را باز گذاشت.
آب آمد و آمد و رفت توی لانهی مورچه زرنگ. بعد هم راهش را کشید و رفت به لانهی مورچهی تنبل.
لانهی مورچه تنبل پر از آب شد …
(این نوشته در تاریخ 21 سپتامبر 2021 بروزرسانی شد.)