احتیاط
داستان انگیزشی
تنها اشخاصی که جرئت باخت بزرگ را دارند، میتوانند به بردهای بزرگ دست یابند.
«کندی»
کشاورزی از یک منطقه دورافتاده، روی پلههای مخروبه آلونک خودش نشسته بود که غریبهای برای نوشیدن آب به او نزدیک شد و پس از احوالپرسی گفت:
– «وضع محصول گندمتان که خوب است؟»
– «نه، چیزی نگاشتهام.»
– «راستی گمان میکردم این منطقه برایکاشت گندم خیلی مساعد است.»
– «ترسیدم باران نیاید.»
– «آهان. وضع ذرت چه طور است؟»
– «ذرت هم نکاشتهام.»
– «ذرت هم نکاشتهای؟ برای چه؟»
– «ترسیدم که آفت بزند.»
– «ایبابا، پس چه کاشتهای؟»
– «هیچ، جانب احتیاط را رعایت کردم.»
نکته اخلاقی: میگویند تیری که شلیک نمیشود، صد درصد به هدف نمیخورد. ماندن در محیط امن زندگی شاید ما را از رنج و شکست دور کند، اما دستاورد و افتخاری نیز صد در صد برای ما به ارمغان نخواهد آورد. باارزشترین چیزهای زندگی اندکی بعد از بزرگترین ریسکپذیری و پذیرش خطرات سهمگین ما حاصل میشود.