داستانهای امام زمان (عج):
این راز را حفظ کن!
ابو علی نیلی میگوید:
روزی ابو جعفر [محمّد بن عثمان وکیل حضرت علیه السلام نزد من آمد و مرا به «عباسیه» بُرد، او وارد خرابهای شد و با احتیاط نامهای را بیرون آورد و برای من خواند.
حضرت علیه السلام در آن نامه همه وقایع را که در خانه من رخ داده بود، شرح داده بودند. در انتهای نامه فرموده بودند: چگونه فلان زن – یعنی مادر عبدالله – را از گیسویش گرفته بیرون میکشند و به بغداد میبرند و در مقابل خلیفه مینشانند؟!
غیر از این، اتّفاقات دیگری را نیز بیان فرموده بودند که در آینده روی خواهد داد.
ابوجعفر گفت: این راز را حفظ کن، آنگاه نامه را پاره کرد.
مدّتی گذشت، بعد تمام آنچه حضرت فرموده بودند، به وقوع پیوست!