کنیزی داشتم که مدت نسبتاً زیادی از او دوری نموده بودم. روزی به من گفت: اگر طلاقم داده‌ای بگو؟

داستان‌های امام زمان (عج): در مورد آن زن سکوت کن!

داستان‌های امام زمان (عج):

در مورد آن زن سکوت کن!

داستان‌های امام زمان (عج): در مورد آن زن سکوت کن! 1

علی بن محمّد بن اسحاق اشعری می‌گوید:

کنیزی داشتم که مدت نسبتاً زیادی از او دوری نموده بودم. روزی به من گفت: اگر طلاقم داده‌ای بگو؟

گفتم: تو را طلاق نداده‌ام. و همان روز را با او به سر بُردم. پس از یک ماه نامه‌ای نوشت که ادعا کرده بود که باردار شده است.

[من نسبت به او شک کردم به همین خاطر نامه‌ای برای حضرت‌ علیه السلام نوشتم و در این مورد سؤال نمودم. همچنین در مورد خانه‌ای که دامادم آن را طبق وصیت به امام زمان‌ علیه السلام داده بود، عرض کردم: اگر اجازه بفرمایید آن را خود تصرف کرده و وجه آن را به اقساط بپردازم.

حضرت‌ علیه السلام در پاسخ مرقوم فرموده بودند: «در مورد خانه همان طور که خواسته بودی عمل کن، و در مورد آن زن و بارداریش سکوت کن!».

بعد از مدّتی آن کنیز برای من نامه‌ای نوشت که در آن آمده بود: آنچه در مورد بارداریم گفته بودم دروغ بود و من حامله نیستم!.



***

  •  

***

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *