مردی به نام «نوشجان» به او گفت: وقتی اسبان عرب به قادسیه تاختند، و یزدگرد از وضع رستم فرخ‌زاد و تسلیم شدن او آگاه شد

داستان‌های امام زمان (عج): خداحافظ ای کاخ!

داستان‌های امام زمان (عج):

خداحافظ ای کاخ!

داستان‌های امام زمان (عج): خداحافظ ای کاخ! 1

محمّد بن سلیمان دیلمی (گیلانی) می‌گوید:

روزی خدمت امام جعفرصادق‌ علیه السلام شرفیاب شدم و عرض کردم: پدرم برای من نقل کرد: مردی به نام «نوشجان» به او گفت: وقتی اسبان عرب به قادسیه تاختند، و یزدگرد از وضع رستم فرخ‌زاد و تسلیم شدن او آگاه شد، گمان کرد که رستم و تمام لشکر کشته شده‌اند. در این حال پیکی از راه رسید و گفت: چگونه در جنگ قادسیه پنج هزارتن کشته شده‌اند.

یزدگرد در حالی که خود و اهل‌بیتش را برای فرار آماده می‌کرد در مقابل در ایوان کاخ خویش ایستاد و گفت: خداحافظ ای کاخ! من اکنون تو را ترک می‌کنم امّا روزی من، یا مردی از نسل من، که زمان آن نزدیک نیست، و موقع آن فرا نرسیده، به سوی تو باز خواهیم گشت.

اکنون بفرمایید: منظور یزدگرد از «مردی از نسل من» کیست؟

حضرت فرمود: او صاحب شما حضرت قائم‌ علیه السلام است که به امر خداوند قیام خواهد نمود. او ششمین فرزند از نسل من است و از طرف مادر (بی‌بی شهربانو) فرزند یزدگرد است!



***

  •  

***

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *