امواج بلاها را قبل از ورود بلاء بوسیله دعا دفع کنید.

5 داستان آموزنده درباره دعا و آثار آن

5 داستان آموزنده درباره دعا و آثار آن

 

1 – دعای مشلول

2 – دعای دسته جمعی

3 – دفع بلاء

4 – دعای باران

5 – دعا برای مردگان

 

1 – دعای مشلول

امام حسین فرمود: من و پدرم در شب تاریکی در خانه خدا مشغول طواف بودیم، که متوجه ناله ای شدیم که با سوز، تضرع می‌کرد.

پدرم فرمود: ای حسین! می‌شنوی ناله گناهکاری که به خدا پناه آورده است؟ او را پیدا نما و نزدم بیاور.

من در تاریکی شب در طواف بدنبالش گشتم تا او را میان رکن و مقام پیدا کردم و به حضور پدرم آوردم.

پدرم جوانی دید خوش اندام با لباس‌های قیمتی به او فرمود: تو کیستی؟ گفت: مردی از اعراب هستم فرمود: ناله برای چیست؟ عرض کرد: گناه و نافرمانی و نفرین پدر اساس زندگی‌ام را از هم پاشیده و سلامتی از بدنم رفته است.

فرمود: علت و حکایت تو چه بوده است؟ عرض کرد: پدری پیری داشتم که به من مهربان بوده و من دائم به کارهای ناشایست مشغول بودم. هر چه راهنمائی می‌کرد نمی‌پذیرفتم و حتی گاهی او را آزار می‌رساندم.

روزی پولی که در صندوقش بود خواستم بردارم که او متوجه شد، و من او را بر زمین زدم. خواست و برخیزد نتوانست، پول‌ها را گرفتم دنبال کار خود رفتم، شنیدم که می‌گفت: امسال به خانه خدا روم و تو را نفرین کنم.

چند روز به نماز و روزه مشغول بود و بعد به سفره خانه خدا رفت. من هم کارهایش را می‌نگریستم او دست به پرده کعبه گرفت و مرا نفرین کرد؛ هنوز نفرینش تمام نشده بود که یک طرف بدنم خشک و بی حس شد، پیراهن را بالا زد و نشان داد.

بعد پشیمان شدم از او عذر می‌خواستم تا سه سال شد تا اینکه سال سوم ایام حج قبول کرد در حقم دعا کند. با هم به طرف مکه حرکت کردیم، در راه به وادی اراک رسیدیم، شب تاریک بود ناگاه پرنده ای بزرگ پرواز کرد و شتر رمید و او به زمین افتاد و مرد و همانجا او را دفن کردم.

این گرفتاریم از نفرین پدرم باقی مانده است. امام فرمود: دعائی که پیامبر صلی الله علیه و آله دستور داده است به فریادت خواهد رسید. آن دعا اسم اعظم دارد و هر بیچاره و مریض و فقیری بخواند حاجتش برآورده می‌شود…

آنگاه فرمود: شب دهم ذیحجه عید قربان این دعا را بخوان و صبح نزدم بیا و نسخه دعا را به جوان دادند. بعد از مدتی جوان با سلامت و شادی آمد.

امام فرمود: چطور شفا یافتی؟ گفت: در شب دهم دستم به دعا کردم و اشک توبه ریختم تا برای مرتبه دوم خواستم بخوانم آوازی از غیب شنیدم: ای جوان بس است خدا را به اسم اعظم قسم دادی، پس به خواب رفتم و پیامبر در عالم خواب دست بر بدنم گذاشت و فرمود: شفا یافتی، خود را سالم یافتم.

آن دعا که امام علی علیه السلام تعلیم جوان داد، دعای مشلول است که آن این است:

(اللهم إ نی اءسئلک باسمک بسم الله الرحمن الرحیم یا ذاالجلال و الاکرام…)

 

2 – دعای دسته جمعی

حفص بن عمر بجلی گوید: از وضع ناهنجار مالی و از هم پاشیدگی زندگی‌ام به امام صادق علیه السلام شکایت کردم.

امام فرمود: هنگامی که به کوفه رفتی با فروش بالش زیر سرت هم که باشد به ده درهم غذائی آماده کن و تعدادی از برادرانت را به غذا دعوت کن و از ایشان بخواه تا درباره تو دعا کنند.

حفص گوید: به کوفه آمدم و هر چه تلاش کردم غذائی مهیا کنم میسر نشد تا بالاخره طبق دستور امام بالش زیر سرم را فروختم و با آماده ساختن غذا، تعدادی از برادران دینی خود را دعوت نموده و از ایشان خواستار دعا در حل مشکلات زندگی‌ام شدم؛ آن‌ها هم با صرف غذا دعا کردند.

به خدا قسم، جز مدت کوتاهی از این قضیه نگذشت که متوجه شدم کسی در خانه را می زند و چون در را باز کردم، دیدم شخصی که با او داد و ستد داشتم و از وی طلب کار بودم به سراغ من آمد.

با پرداخت مبلغ سنگینی که به گمانم ده هزار درهم بود، بدهی خود را با من تصفیه و مصالحه کرد، و از آن پس پی در پی کار من به فراخی و گشایش نهاد و به رفع سختی و تنگدستی انجامید.

 

3 – دفع بلاء

مرحوم آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری مؤ سس حوزه علمیه قم فرمودند: اوقاتیکه در سامراء مشغول تحصیل علوم دینی بودم، اهالی سامراء به بیماری وبا و طاعون مبتلا شدند و همه روزه عده ای می‌مردند.

روزی در منزل استادم مرحوم سید محمد فشارکی جمعی از اهل سامراء بودند، که ناگاه آیت الله میرزا محمد تقی شیرازی (متوفی 1338 ه ق) که در مقام علمی مانند مرحوم فشارکی بود تشریف آوردند و صحبت از بیماری وبا شد که همه در معرض خطر مرگ هستند.

مرحوم میرزا فرمودند: اگر من حکمی بکنم آیا لازم است انجام شود یا نه؟ همه گفتند: آری، فرمود: من حکم می‌کنم که شیعیان ساکن سامراء از امروز تا ده روز همه مشغول خواندن زیارت عاشورا شوند و ثواب آن را هدیه به مادر امام زمان حضرت نرجس خاتون نمایند، تا این بلا از آنان دور شود.

اهل مجلس این حکم را به همه شیعیان رساندند و مشغول زیارت عاشورا شدند. از فردا شیعیان دیگر در معرض تلف واقع نمی‌شدند ولی غیر شیعه می‌مردند و بر همه اهل سامراء این نکته واضح و ظاهر شد.

برخی از غیر شیعه از آشنایانشان از شیعه می‌پرسیدند: سبب چیست که از ما می‌میرند و از شما نمی‌میرند؟

به آن‌ها گفته شد: همه زیارت عاشورای امام حسین می‌خوانند تا در معرض وبا و طاعون قرار نگیرند، و خداوند هم دفع بلاء می‌کنند.

 

4 – دعای باران

در زمان حضرت داود علیه السلام خشکسالی پدید آمد. مردم سه نفر از علماء خود را انتخاب کردند؛ آن‌ها از شهر خارج شدند تا از خدا طلب باران نمایند.

یکی از آن‌ها گفت: خدایا تو به ما فرمان داده ای تا کسی را که به ما ظلم کرده است مورد عفو و بخشش قرار دهیم، اینک ما به خود ظلم کرده‌ایم تو ما را عفو کن.

دومی گفت: خدایا تو به ما دستور داده ای که بندگان را آزاد کنیم و اینک ما بندگان توئیم، ما را آزاد فرما.

سومی گفت: خداوندا تو در تورات خود ما را حکم کرده ای که فقیر و مسکین را از خود نرانیم و ما مسکین هستیم که در خانه‌ات ایستاده‌ایم، تو ما را محروم نکن. کلمات این سه عالم با عمل پایان پذیرفت، خداوند باران رحمتش را بر مردم نازل فرمود.

 

5 – دعا برای مردگان

زنی از اهل عبادت به نام (باهیه) چون وفاتش نزدیک شد سر به آسمان بلند کرد و گفت: ای خدائی که گنج من هستی، بر تو اعتماد می‌کنم هنگام موت مرا مخذول نکن و در قبرم از وحشتم نجات بده.

چون از دنیا رفت پسری داشت که هر شب و روز جمعه می‌آمد سر قبر مادر، قدری قرآن و دعا می‌خواند و طلب مغفرت برای مادر خود و هم برای اهل قبرستان دعا می‌کرد.

شبی این جوان مادرش را در خواب دید و سلام کرد و عرض کرد: حال شما چطور است؟

گفت: ای پسر جان از برای مرگ منتهای سختی است و بحمدالله جایگاهم در برزخ جای بسیار خوبی است. عرض کرد: مادر حاجتی داری؟ گفت: آری ای پسرم، همیشه دعا و زیارت و قرائت قرآن برایم کن با آمدن تو نزد قبرم در شب و روز جمعه شاد می‌شوم، وقتی که تو می آئی اموات به من می گویند: باهیه پسر تو آمد، من و امواتی که کنار قبرم هستند به این مژده شاد می‌شویم.

جوان مشغول به دعا و قرآن برای مادر و اموات دیگر شد. شبی در خواب دیدم، جمعیت زیادی نزدم آمدند و گفتم: شما کیستید؟ گفتند: ما اهل قبرستان هستیم آمدیم از تو به خاطر دعا و قرائت قرآن برایمان می‌کنی، تشکر نماییم، این عمل را ترک نکن.

 



***

  •  

***

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *