نخستين پادشاه ايران

داستان آموزنده «نخستين پادشاه ايران» – سرزمین آزادگان

نخستين پادشاه ايران

دياکو: ايران را پرورانده و ساختم تا پناهگاه آزادگان باشد

 بهار سال ٧٢٨ پيش از ميلاد بود جهان در تب‌وتاب ايجاد و زايش بزرگ‌ترین تمدن تاريخ خويش قرار داشت.

سواران بسياري به‌سوی هگمتانه روان بودند همه بر اين باور که بايد دست در دست يکديگر کشوري يگانه را بنا نهند. دراین‌بین جواني خوش‌سیما و بلندنظر نگاه همه ریش‌سفیدان را شيفته خود ساخته بود همه ايمان داشتن او می‌تواند چنين کار بزرگي را به سامان برساند.

دياکو از تيره ماد (يکي از سه تيره ايراني پارت، ماد و پارس) بود مردم او را به خردمندي و دادگستري می‌شناختند و براي برطرف شدن دعاوي بزرگ خويش از او کمک می‌خواستند.

ریش‌سفیدان سه تيره آريايي در فصل رويش شقایق‌های سرخ، دياکو نخستين فرمانرواي ايران را برگزيدند. در آن مجلس دو زن هم در ميان ریش‌سفیدان و بزرگان بودند که هر دو از تيره پارت و پهلوي بودند. سه روز پس از انتخاب دياکو به فرمانروايي از نزديک با او ديدار کردند و به او گفتند در آشور زنان تحت‌فشار سارگون (سارگن) هستند و هيچ حقي ندارند آيا تو هم به آن راه خواهي رفت که اگر این‌طور باشد دوستي ميان ما نيست. دياکو باوجود جواني گفت ايران سرزمين آزادگان خواهد بود در آزادگي و وارستگي هر که بلندتر باشد ميدان بزرگ‌تری در اختيار خواهد داشت.

دياکو ٥٣ سال پادشاهي کرد و همه در او دادگستري و گذشت را به نيکي ديدند. چنانچه آرد بزرگ انديشمند نام‌آشنای کشورمان می‌گوید: خود را براي پيشرفت مردم ارزاني دار تا مردم پشتيبان تو باشند. دياکو توانست با پادشاهي شايسته خويش پايه اتحاد جاودانه سه تيره بزرگ آريايي ايران را بريزد که امروز همه ما به اين همبستگي افتخار می‌کنیم



***

  •  

***

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *