«مَثَل» چیست؟ مفهوم لفظی و اصطلاحی «مَثَل» در ادبیات داستانی
«برگرفته از کتاب: قصه ها و مثل های ایرانی»
1. معانی لغوی:
در دانشنامه دانشگستر چنین آمده است: «مثل یعنی شباهت داشتن چیزی به چیز دیگر».
توضیحات بیشتر در این زمینه چنین است: «مثل در لغت به معنی همتا و مانند است. این واژه عربی را در فارسی به داستان، دستان، نمون، حال و صفت گذاردهاند. میبدی در کشفالاسرار، مثل را به همه این معانی آورده است و در ساختهایی نظیر مِثل… مَثَل یا مثل… کمثل، به کار برده است. این نوع ساختها به مقایسه میان دو چیز یا دو کس بر پایه تشبیه میپردازد. مثل، حکم مضاف را دارد و آنچه بعد از مثل میآید، مضافالیه آن است که چهبسا یک واژه، یک عبارت، یک جمله یا چندین جمله باشد. در این نوع ساخت، مضافالیه نخستین مثل، مشبه و مضافالیه دومین مثل، مشبهبه است و مثل دوم، همان ادات تشبیه است. چنین ساختی در قرآن نیز بهکاررفته است: «مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ الَّذِی اسْتَوْقَدَ نَاراً فَلَمَّا أَضَاءتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللّهُ بِنُورِهِمْ» (بقره: 17).
2. معانی اصطلاحی
استفاده از مثل در زبان روزمره، برای بیان بهتر مفاهیم در میان انسانها رواج دارد. افراد برای ادای منظور خود در خلاصهترین صورت، از مثل استفاده میکنند. ویژگی مثلها، پیشینه و غنای نهفته در آنهاست. مخاطب برای رهیافت به معانی آنها، نیازمند داشتن اطلاعاتی است.
مثل «در اصطلاح، سخنی رایج است که با آن، حالت موجود را به حالتی که سابق بر آن و شبیه آن بوده است، تشبیه میکنند و درواقع، این مقایسه بر اساس تشبیه است و میتوان حالت موجود را مشبه و حالت سابق را مشبّه به دانست. اختصار لفظ، وضوح معنی، حسن تشبیه و لطافت کنایه را از امتیازات مثل در مقایسه با کلام عادی دانستهاند. در یک تقسیمبندی، میتوان امثال را به امثال منظوم و امثال منثور تقسیم کرد. انواع مثل از دیدگاهی دیگر، عبارتاند از: امثال تمثیلیه که جملاتی مبتنی بر وقایع تاریخی، حکایت یا افسانهها هستند، مانند دوستی خاله خرسه که ناظر بر حکایتی در مثنوی مولوی است؛ و امثال حکمیه که جملههای حکیمانه و سودمندی هستند که موردقبول عامه شدهاند و به کار میروند، مانند دشمن دانا به از دوست نادان. در تقسیمبندی دیگر میتوان با توجه به جغرافیا، قدمت و نحوه کاربرد امثال نیز توجه کرد. از کتابهای امثال فارسی میتوان به جامع التمثیل محمدعلی حبله رودی (قرن 11)، هزار و یک سخن امیرقلی خان، فرزند ابراهیمخان (1339)، داستان نامه بهمنیاری از احمد بهمنیار، امثالوحکم علیاکبر دهخدا و فرهنگ امثال حسن انوری و همکارانش اشاره کرد».
«مثل دو معنی اصطلاحی دارد: نخست، تشبیهی که وجه شبه در آن، امری منتزع از امور عدیده باشد. البته این معنی، امروزه چندان کاربرد ندارد. در رسائل اخوانالصفا آمده است: حکما هنگامیکه قصد تبلیغ و موعظه دارند، آن را به طریق ضرب امثال به زبان حیوانات و آنچه آن را جان نیست، میگویند؛ نظیر آنچه در کلیلهودمنه و کتابهایی مانند آن وجود دارد. در زبان فارسی، داستان [زدن] و دستان [زدن] به معنی مثل [زدن] یا ضرب مثل، بارها به کار رفته و همچنان نیز به کار میرود. گفتنی است که در کتابهای مقدس، همچون قرآن کریم و انجیلهای چهارگانه، هم مثلهای کوتاه تشبیه وار، هم مثلهای بلند داستان گونه، فراوان آمده است؛ دوم، قول سایر و مشهوری که حالتی یا کاری را بدان تشبیه کنند. مثل در این معنی، گفتهای مختصر و مفید در تداول عامیانه است و درواقع، بخشی از زبان گفتار است. مثل در این مفهوم، شکل داستانی ندارد، هرچند که شاید فشرده یا خلاصهای از یک داستان باشد».