5 داستان آموزنده درباره عبادت و پرستش خداوند
1- نتیجه عبادت خشک
خوارج کسانی بودند که به علت افراط دچار انحرافات بسیاری شدند، سر دسته خوارج شخصی به نام (حرقوص بن زهیر) بود. او در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله در نماز و روزه و عبادت چنان غرق و واله بود که بعضی از مسلمانان شیفته او شدند.
همین شخصی که عابد خشک بود، (و بقول مشهور خر مقدس شده بود) در جریان جنگ حنین، وقتیکه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم غنائم جنگی را تقسیم میکرد، با کمال پرروئی به پیامبر گفت: (ای محمد به عدالت رفتار کن) و سه بار این سخن را تکرار کرد.
پیامبر بار سوم ناراحت شدند و فرمودند: اگر من به عدالت رفتار نکنم پس چه کسی به عدالت رفتار میکند؟
بالاخره همین عابد خشک در جنگ نهروان به جنگ امام آمد و به هلاکت رسید وقتی امام در میان کشته شدگان جسد نحس او را دید سجده شکر کردند و فرمود: شما بدترین افراد را کشتهاید.
2 – عبادت با عشق
سعدی گوید: در یکی از سفرهای مکه، گروهی از جوانان با صفا و پاکدل، همدم و همراه من بودند و زمزمه عارفانه مینمودند و شعری مناسب اهل تحقیق میخواندند و با حضور قلبی خاص به عبادت میپرداختند.
در مسیر راه، عابدی خشک دل با ما همراه شد و چنین حالتی عرفانی را نمیپسندید و چون از سوز دل آن جوان شوریده بی خبر بود، روش آنها را تخطئه مینمود.
به همین ترتیب حرکت میکردیم تا به منزلگاه منسوب به (بنی هلال) رسیدیم در آنجا کودکی سیاه چهره از نسل عرب به پیش آمد و آنچنان آوازگیرائی خواند که کشش آواز او، پرنده هوا را فرود میآورد.
شتر عابد به رقص در آمد، به طوری که عابد بر زمین افکند و دیوانه وار سر به بیابان نهاد.
به عابد گفتم: ای عابد پیر! دیدی که سروش دلنشین در حیوان این گرنه اثر کرد، ولی همچنان تو بی تفاوت هستی (و تحت تاءثیر سروشهای معنوی قرار نمیگیری و همچون پارسایان با صفا دل به خدا نمیدهی و صفا نمییابی).
3 – اویس قرنی
اویس قرنی از مجذوبان مطلق بود که بعضی از شبها را به رکوع صبح میکرد، و بعضی از شبها میفرمود: امشب شب سجده است و به سجده شب را به صبح میآورد.
گفتند: این چه زحمتی است که بر خود تحمیل میکنی؟ میفرمود: کاش از ازل تا ابد یک شب بود و به یک سجده آن را پایان میدادم.
ربیع بن خثیم (معروف به خواجه ربیع مدفون در مشهد) گوید: در کوفه بودم و تمام همت من آن بود که اویس قرن را ببینم. تا وقتی در کنار آب فرات دیدم به نماز مشغول است، گفتم: باشم تا نمازش خاتمه پذیرد. همینکه نماز ظهر را خواند دست به دعا برداشت تا وقت نماز مغرب و عشاء، آن دو را به همان شیوه انجام داد، سپس مشغول نمازهای مستحبی شد. گاهی در رکوع و گاهی در سجده بود تا شب را به پایان رساند.
پس از نماز صبح مشغول دعا گردید تا آفتاب دمید، و ساعتی به استراحت پرداخت و بعد از خواب، تجدید وضو نمود و خواست مشغول عبادت شود پیش رفتم و گفتم: چه بسیار رنج به خود میدهی؟ فرمود: در طلب آسایش این زحمت را میکشم…!
گفتم: ندیدم چیزی بخوری، مخارج خود را از کجا به دست میآوری؟ فرمود: خدا روزی بندگان را ضامن است دیگر از این گونه صحبت نکن، این بگفت و برفت.
4 – عبادت ابلیس
امیرالمؤ منین علیه السلام فرمود: از کار خداوند درباره شیطان عبرت بگیرید، زیرا که عبادت و بندگی بسیار و منتهای سعی و کوشش، او را (بر اثر تکبر) باطل و تباه ساخت، در حالی که خدا را شش هزار سال عبادت کرده بود، که برای شما معلوم نیست از سالهای دنیاست یا از سالهای آخرت (که هر روز آن معادل پنجاه هزار سال دنیاست) و این به جهت سرکشی یک ساعت بود (که خود را برتر از آدم دانسته و به او سجده نکرد) پس چه کس بعد از شیطان، با بجا آوردن معصیت او، از عذاب خدا سالم ماند؟ (484) از امام صادق علیه السلام پرسیده شد: به چه علت حق تعالی به ابلیس تا وقت معلوم مهلت داد؟ فرمود: به خاطر حمد و شکری که به جای آورد. پرسیده شد: حمد و شکرش چه بود، فرمود: عبادت شش هزار ساله او در آسمان (و در جای دیگر فرمود: شیطان دو رکعت نماز در هفت آسمان به شش هزار سال بجای آورد)
5 – امام سجاد علیه السلام
سبب ملقب شدن امام سجاد علیه السلام به زین العابدین علیه السلام آنست که شبی در محراب عبادت به نماز ایستاده بود، پس شیطان به صورت مار عظیمی ظاهر شد که آن حضرت را از عبادت خود باز دارد.
امام به او التفاتی نکرد، پس آمد و انگشت ابهام پای حضرت را در دهان گرفت و گزید بنحویکه حضرت را متاءلم نمود و باز امام متوجه او نگردید.
چون از نماز فارغ شد، دانست که او شیطان است. او را سبّ کرد و فرمود: دور شو ای ملعون، و متوجه عبادت خود شد. امام شنید هاتفی از ملائکه سه مرتبه گفت: توئی زینت عبادت کنندگان.