در سنگاپور تپهی کوچکی وجود دارد که میان مردم به «تپهی سرخ» معروف است.
بخوانیدبایگانی/آرشیو سالانه: ۱۴۰۰
قصه لائوسی: “«تائوخام» سنگپران ” – توانا بود هرکه دانا بود
یکی بود یکی نبود. یک پسربچهی دهساله بود، اسمش «تائوخام.» پدر و مادر این پسر مرده بودند
بخوانیدقصه کُره ای: “ببر و مرد جوان” هرچیز که خار آید، یک روز به کار آید
در روز و روزگاران پیش مرد جوان و نجیبی راه سفر در پیش گرفت. مرد جوان با اسب سفر میکرد.
بخوانیدقصه ایرانی: “راه و بیراه” عاقبت دوست بدعهد و پیمان
یکی بود یکی نبود، در شهری مردی بود راست و درست جوانمرد، در میان مردم معروف به «راه».
بخوانیدقصه بنگلادشی: “کلاغ و گنجشک” حکایت دوست ناباب
روزی، روزگاری گنجشکی با کلاغی دوست شد.
بخوانید