بایگانی/آرشیو سالانه: ۱۴۰۰

قصه‌ آموزنده: گربه سفید || قصه‌های سندباد نامه

قصه‌های-آموزنده‌ی-سندباد-نامه-قصه-گربه-سفید

یک روزی بود و یک روزگاری. در زمان قدیم مردی بود که در خدمت حاکم شغل میرغضبی داشت و هر وقت می‌خواستند گناهکاری را تازیانه بزنند او را صدا می‌کردند. این میرغضب زن خوبی داشت که چون جان شیرین او را دوست می‌داشت

بخوانید

قصه‌ آموزنده: حکم قاضی || قصه‌های سندباد نامه

قصه‌های-آموزنده‌ی-سندباد-نامه-قصه-حکم-قاضی

یک روزی بود و یک روزگاری. یک روز یکی از پادشاهان قدیم، قاضی بزرگ پایتخت را خواست و دستور داد برای یکی از شهرها یک قاضی انتخاب کند. قاضی بزرگ این موضوع را با چهار نفر از شاگردان خود در میان گذاشت

بخوانید