چرا مدرسه ساخته شد؟
گردونهی دانش برای کودکان و نوجوانان
از روزگار انسانهای غارنشین تاکنون، آدمی همواره آنچه را میدانسته است به کودکان و جوانان خویش آموخته است. اگر این انتقال دانش و تجربه صورت نمیگرفت، هیچ کودکی امکان زنده ماندن پیدا نمیکرد. او نمیتوانست بفهمد که کدام جانور خطرناک است، کدام گیاه خوردنی است، یا برای گرم کردن خودش چگونه باید آتش برافروزد.
پس از گذشت صدها سال، آدمی طرز نوشتن دانستههایش را آموخت. بهاینترتیب، او توانست اطلاعات بیشتری ذخیره کند و به فرزندان و نوههایش بسپارد.
پس از اختراع الفبا و طرز نوشتن، مدرسهها نیز آغاز به کار کردند. نخستین مدرسههایی که در تاریخ به آنها اشاره شده است، نزدیک به سه یا چهار هزار سال پیش در مصر و بینالنهرین آغاز بکار نمودند.
بدین ترتیب، مدرسهها را برای این ساختند که اطلاعات و دانش بزرگترها به کوچکترها منتقل شود و آنها با به کار بستن این دانستهها بتوانند برای زندگی در جهان آینده آماده شوند. اما استخوانبندی اجتماعات بشر در روزگاران گذشته، طوری بود که استفاده از مدرسه و آموختن سواد را برای همه کودکان و نوجوانان امکانپذیر نمیساخت. مثلاً در مصر، جوانانی که میخواستند کاهن، مأمور دولت، معمار یا پزشک شوند، میتوانستند به مرحله تحصیلات عالی گام بگذارند. تعداد انگشتشماری از جوانان صاحب این تحصیلات میشدند.
ساکنان سرزمین فلسطین نیز سنتی طولانی در آموزشوپرورش و سوادآموزی داشتند. وقتی فلسطینیها بهصورت یک ملت مستقل میزیستند، پدر هر خانواده تاریخ ملت خویش، قوانین و مذهب سرزمینش را به فرزندانش میآموخت. بعدها که سرزمین فلسطین به اشغال بیگانگان در آمد، آنها کوشیدند جلوی نابودی سنتها و اعتقاداتشان را بگیرند. در محیطهای زندگی آنان مدرسههایی شکل گرفت که به هرکسی، چه فقیر چه غنی، زبان، دین و تاریخ فلسطین و قوم یهود آموزش داده میشد. بهاحتمالزیاد، این نخستین بار در تاریخ بشر بود که فقیر و ثروتمند، بهطور مساوی از امکانات آموزشوپرورش رسمی برخوردار میشدند.