یک کنسرت ساحلی به دلیل عدم موفقیت در جلب استقبال مردم در آستانه ورشکستگی بود.

نیت باطنی / یک داستان انگیزشی

نیت باطنی

یک داستان انگیزشی

 

شیطان با مخلصان برنیاید و سلطان با مفلسان.

 

یک کنسرت ساحلی به دلیل عدم موفقیت در جلب استقبال مردم در آستانه ورشکستگی بود، خصوصاً که در مطبوعات محلی هم هیچ‌گونه اظهارنظری راجع به آن نشده بود.

تماشاگران پس از اولین اجرا به‌سرعت کاهش یافتند. با تمام این‌ها، تنها یک مرد کوچک اندام بود که هر شب برای تماشای کنسرت می‌آمد و حتی یک‌شب را هم از دست نمی‌داد. هرچند که حضور او برای نمایش دلگرم‌کننده بود، اما نمی‌توانست آن را از سقوط مالی نجات دهد

در آخرین شب پس از اجرای برنامه، مدیر کنسرت از پشت پرده به روی صحنه آمد و گفت: «خانم‌ها و آقایان قبل از اینکه اینجا را ترک کند، می‌خواستم از یک دوست که در ردیف جلو نشسته، به خاطر حمایت ارزشمند و بی‌دریغش تشکر کنم، او حتی یک نمایش را هم از دست نداده است.»

مرد ریزنقش برخاست و با لکنت زبان تشکر کرد و گفت: «این نهایت شکسته‌نفسی شما را می‌رساند، اما موضوع این است که اینجا تنها جایی است که همسرم حتی به فکرش هم نمی‌رسد دنبالم بگردد!»

خدا را شکر که انگیزه‌های ما در خدمت به دیگران از دیدگان مردم پوشیده است.

____________________________

«به‌سوی روشن‌ضمیری. آنتونی دمللو»



***

  •  

***

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *