یک دستهگل
مجموعه شعر و تصویر برای کودکان
با همکاری: ثریا نوری زرگنده
چاپ: 1361
تایپ، بازخوانی، بهینهسازی تصاویر و تنظيم آنلاين: آرشیو قصه و داستان ايپابفا
به نام خدا
ای خدای مهربان
ای خدای مهربان
ای خالق هستی و جان
هر کار کنم با یاد تو
در روح من هستی روان
بی یاد تو هرگز مباد
این خصلت نیکو به جان
جان مرا تو صاحبی
عقل مرا تو رهنما
از تو مدد گیرم به کار
تو عادلی
تو واحدی
محمد رسولالله (ص)
ای محمد (ص) ای رسول آخرین
چشمه وحی و کمال بهترین
راه تو راه خداوند بزرگ
با تو است روز و شبانم دل قرین
از تو جویم راه و رسم زندگی
مکتبت گویای حق است و یقین
بچهای از کوی عشقم بیگمان
بندهای دور از بدی و آز و کین
کوکب رویت درخشان کرد وطن
راه تو پویم، به راهت آفرین
ایران من
ایران من، ایران من
ای بیشه، شیران من
مهد تمدن در جهان
پاینده مانی جاودان
با دشمنانت دشمنم
با دوستانت دوست دوست
با یاغیانت در ستیز
زآنها کَنَم هم گوشت و پوست
چون تو نباشی در جهان
جانم مبادا در نهان
جانم فدایت میکنم
تا در رگم خون هست روان
ما بچههای ایران
ما بچههای ایران
در کشور دلیران
آماده نبردیم
برای مبارزه
درس میخونیم شب و روز
از دشمن نمیترسیم
چون خرگوش نمیلرزیم
جنگ میکنیم میمیریم
محنت نمیپذیریم.
کتاببازی
ای بچههای نازنازی
بیاین کنیم کتاببازی
هر کی کتاب خوب بخونه
معنی یاشو خوب بدونه
برنده بازی میشه
مامان از او راضی میشه
بابا از او راضی میشه
همه از او راضی میشن
مشغول این بازی میشن
تابستان
تابستونه تابستونه
بچهها تاببازی کنیم
بالابریم پائین بیایم
با تاببازی شادی کنیم
***
گلهای پارکو دست نزن
آشغالا رو زمین نریز
بچه اگه تمیز باشه
نزد همه عزیز باشه
***
هی نق نزن زاری مکن
اشکها تو هی جاری مکن
بچه خوب اگر بشی
همیشه شاد و سرخوشی
***
دست مامانو ول نکن
خودتو زمین ولو نکن
زمین پر از کثافته
کثافتم یه آفته
***
بچه خوب و مهربون
خوشسخن و شیرین زبون
نزد همه عزیزه
خوشلباس و تمیزه
***
تابستونه تابستونه
بچهها تاببازی کنیم
بالا بریم پائین بیایم
با تاببازی شادی کنیم
عروسکم عروسکم
عروسکم! عروسکم!
عروسک ناز و قشنگ!
چشمها تو باز و بسته کن
صورتو ناز و خسته کن
با اون زبون بلبلی
حرف بزن شادی بکن
غمهای دل خالی بکن
تا عمر تو دراز بشه
زندگی خوب و ناز بشه
دختر کم …
دخترکم گریه نکن
لابه نکن
بابات میاد
بابای خوش ادات میاد
غمها همه تموم میشه
مثل همون زمون میشه
بازم برات قصه میگه
قصه سربسته میگه
گذشتهها تازه میشن
لبها خوش آوازه میشن
مرغ قشنگ
ای بچهها ای بچهها
مرغ قشنگی دارم
با بالهای طلائی
با پاهای حنائی
آبش میدم
دونش میدم
هرروز برام تخم میکنه
تخمهای کوچک میکنه
بال میزنه به اینطرف
بال میزنه به اون طرف
برام آواز میخونه
آواز ناز میخونه
برف اومده تو خونه
برف اومده تو خونه
کبکه داره میخونه
بابام رفته اداره
برام قصه بیاره
من قصه رو دوست دارم
مدرسه رو دوست دارم
وقتی بزرگتر شدم
کتاب خودم میخونم
معنی یاشو میدونم
توپ قشنگ
ای بچههای هم بازی
توپ قشنگی دارم
توپ قشنگی دارم
از همه رنگی دارم
وقتی بهش پا میزنم
هوا میره، زمین میاد
جست میزنه به اینطرف
جست میزنه به اون طرف
رنگها همه قاطی میشن
چشمها به دنبالش میرن
پایان
(این نوشته در تاریخ 20 سپتامبر 2021 بروزرسانی شد.)