روزی نماینده یکی از شرکت‌های صنعتی به روستایی آمد و با خود دستگاهی آورد که می‌توانست بدون دخالت دست آدم، از گاو شیر بدوشد.

مبادله / داستان انگیزشی

مبادله

داستان انگیزشی

 

گاه بیشترین بها را برای چیزی می‌پردازیم که آن را رایگان هم می‌توانیم به دست آوریم. «آلبرت اینشتین»

 

روزی نماینده یکی از شرکت‌های صنعتی به روستایی آمد و با خود دستگاهی آورد که می‌توانست بدون دخالت دست آدم، از گاو شیر بدوشد.

پیتر کشاورز با شنیدن این خبر خود را به‌سرعت به شهر رساند. او از مال دنیا تنها یک گاو داشت. وقتی از کار این دستگاه خبردار شد، با تحسین به آن نگاه کرد و بعد با خوشحالی به نماینده شرکت گفت: «فکر تازه‌ای به خاطرم رسید، شما این دستگاه را به من بدهید و در عوض گاو مرا بگیرید.»

نکته اخلاقی: بسیاری از داشته‌هایمان (مانند جوانی و سلامت خانواده) را از دست می‌دهیم تا چیزهایی را به دست آوریم که در نبود آنچه داده‌ایم دیگر ارزش و معنایی ندارد. برای بسیاری، پولدار شدن روندی بسیار پرهزینه و گران است.

و …

کشاورزی، سگی داشت که همیشه کنار جاده می‌نشست و منتظر وسایل نقلیه‌ای می‌شد که از آن مسیر می‌گذشتند. به‌محض اینکه ماشینی سر می‌رسید، به دنبال آن تا پایین جاده می‌دوید و درحالی‌که پاس می‌کرد، سعی داشت تا از آن جلو بزند.

روزی همسایه کشاورز از او پرسید:

– «فکر می‌کنی بالاخره سگت موفق شود از یکی از ماشین‌ها سبقت بگیرد؟»

کشاورز جواب داد: «این موضوع مهم نیست. بلکه آنچه مهم است این است که اگر روزی از یکی از آن‌ها سبقت بگیرد، چه چیزی به دست می‌آورد؟»

 

اکثر افراد در زندگی مانند حیوان دست‌آموز کشاورز رفتار می‌کنند و به دنبال اهداف پوچ و بی‌معنی هستند.



***

  •  

***

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *