ما گل های خندانیم - ایپابفا

ما گل‌های خندانیم فرزندان ایرانیم، جُستاری پیرامون شعر کودک در ایران

ما گل‌های خندانیم فرزندان ایرانیم جستاری پیرامون شعر کودک در ایران -ایپابفا1

ما گل‌های خندانیم
فرزندان ایرانیم
جستاری پیرامون شعر کودک در ایران

اسداله شعبانی

اشاره: آنچه می‌خوانید، بخشی از مطلب مفصلی است که به‌طور کامل به ویژگی‌های شعر کودک و نوجوان پرداخته است. برای آشنایی با ماهیت کلی این مقوله، قسمت‌های اصلی انتخاب شده که باهم می‌خوانیم.

تعریف شعر کودک و نوجوان و تفاوت‌های آن با شعر بزرگ‌سالان

افراد بسیاری در تعریف ماهیت شعر سخن گفته‌اند، اما هیچ‌کس تاکنون نتوانسته تعریف جامعی از آن ارائه دهد. شعر تعریف ناپذیر است، تنها می‌توان اجزای تشکیل‌دهنده‌اش را تااندازه‌ای مشخص کرد. ابزار کار شاعر، کلام است و شعر از ترکیب خاصی از کلام به وجود می‌آید و در این میان می‌توان عناصری چون احساس و عاطفه، تخیل، زبان شعر، موسیقی، شعر، شکل شعر و … را در یک شعر موفق جستجو کرد. در یک قطعه شعر، کاربرد این ابزار و عناصر و نحوهٔ ترکیب و تناسبی که در عناصر تشکیل‌دهندهٔ شعر ایجاد می‌شود در قوت و ضعف آن بسیار مؤثر است. ابزار کار شاعر کودک نیز کلام است و عناصر تشکیل‌دهندهٔ شعر کودک همان عناصر شعر بزرگ‌سالان می‌تواند باشد. با این تفاوت که شعر کودک در عین شعر بودن، باید متناسب با سطح نیازها و امکانات کودکان باشد. به عبارتی روشن‌تر اینکه در شعر کودک، عناصری شعری به‌تناسب درک و دریافت کودکان در مقاطع مختلف سنی به کار می‌رود. ازاین‌رو، همه این عناصر در شعر کودک از اهمیت یکسانی برخوردار نیستند.

شعر کودک به لحاظ آن‌که مفاهیم آموزشی، تربیتی، رفتاری و … را از صافی خود می‌گذراند، از ویژگی‌هایی برخوردار است که در شعر بزرگ‌سالان مطرح نیست. به‌طورکلی در تعریف شعر کودک می‌توان گفت: «شعر کودک در درجه اول شعر است، به اعتبار ابزار شعر یعنی کلام و عناصر تشکیل‌دهنده آن، سپس متناسب با سطح نیازها و امکانات کودکان».

بنابراین قید متناسب بودن شعر کودک با سطح نیازها و امکاناتشان، آن را از شعر بزرگ‌سالان جدا می‌کند و درنتیجه، تفاوت‌هایی را موجب می‌شود. عمده‌ترین تفاوت‌ها بین شعر کودک و شعر بزرگ‌سال ازاین‌قرار است:

الف) شاعر بزرگ‌سالان در لحظه‌های سرودن، مخاطب معینی را در نظر ندارد، بلکه در درجه اول می‌خواهد آنچه را که دلش می‌خواهد، بگوید. حال آن‌که شاعر کودکان ازآنجایی‌که قشر معینی را در نظر دارد، ناگزیر است مقاطع مختلف سنی خردسالان. کودکان، نوجوانان، هم‌چنین نیازها، امکانات و حتی شرایط فرهنگی و اقلیمی آنان را در نظر بگیرد و حرف‌های خودش را طوری بگوید که تأثیر سازنده و مثبتی در مخاطبان خود داشته باشد. البته این بدان معنی نیست که شاعر کودک به‌جای سرودن به شعر ساختن مشغول شود، بلکه کسی که شاعر کودکان است در اثر کار این توانایی را پیدا می‌کند که حرف‌های دل خود را از دنیای کودکان بگیرد و با زبان کودکان بیان کند.

ب ) شاعر بزرگ‌سالان در قلمرو هر یک از عناصر شعری می‌تواند دست به خلاقیت بزند و حتی در بهره‌گیری از ابزار کار خود یعنی کلام، ترکیب‌های نو بیافریند، حال آن‌که شاعر کودکان ضمن توجه به نوآوری و خلاقیت نمی‌تواند دل به خواه خود از ترکیب‌های نو و تعبیرهای تازه استفاده کند. او ناگزیر به رعایت دایره واژگان هر دسته از مخاطبان خویش است و به همین نسبت، از عناصر شعری هم به‌اندازه توان و تحمل مخاطبان بهره می‌گیرد. به‌عنوان‌مثال در شعر بزرگ‌سالان. روابط معنایی یا به‌اصطلاح آرایه‌های معنوی شعر خیلی بااهمیت است، درحالی‌که برای خردسالان نمی‌توان چندان به روابط معنایی کلام پرداخت و برعکس، به روابط آرایی کلام، به‌خصوص موسیقی بیرونی، یعنی قافیه و ردیف و بازی‌های لفظی مثل قافیه بازی باید بیشتر اهمیت داد.

ج) شعر بزرگ‌سالان عموماً اندوه‌بار و گاه بدبینانه است و درنهایت بی‌اعتباری جهان را مطرح می‌کند، حال آن‌که در شعر کودک، به سبب آن‌که شاعر نقشی ارشاد دهنده دارد و مخاطب هنوز آمادگی لازم را برای پذیرش این مفاهیم ندارد، باید به پیام‌های سازنده، فضاهای شادی‌بخش و به حرکت در آورنده، مضمون‌های حماسی پرداخته و از سخنان نومیدکننده پرهیز کرد.

د) شعر بزرگ‌سالان شعری است عمدتاً بزرگ‌سالانه و ادیبانه و جدی، و کمتر طنز و شوخی و معما و بازی در آن نهفته است. برعکس، در شعر کودکان، بازی، مهمل پردازی و معماسازی جای ویژه‌ای دارد و از مختصات شعر کودک است. اما وجه مشترک شعر بزرگ‌سالان و شعر کودکان را بیش از هر چیز باید در شاعرانگی و شعریت آن‌ها جست. شعر، شعر است، چه برای بزرگ‌سالان و چه برای کودکان. نباید چنین تصور شود که چون در شعر کودک هدف‌های آموزشی و تربیتی دنبال می‌شود، شعریت شعرها تحت‌الشعاع محتوای آموزشی و … قرار خواهد گرفت. این تصور باطل است. به اعتقاد نگارنده، در یک شعر خوب برای کودکان همه گونه مفاهیم آموزشی و تربیتی باید از صافی هنری بگذرد و در حقیقت جزو ذات شعر باشد و جنبهٔ شعارگونگی به خود نگیرد. بنابراین میزان و کیفیت به‌کارگیری عناصر و ابزار شعر کودکان با رشد سنی آنان تناسب دارد.

به‌موازات رشد سنی کودک، میزان و گستردگی عناصر یادشده در شعر افزایش می‌یابد تا آن‌که در مرحله‌ی نوجوانی می‌توان گفت شاعر، دیگر در بهره‌گیری از ابزار و عناصر یادشدهٔ شعری، نباید خود را محدود کند. این موازنه از جهت محتوای آموزشی شعر نیز متناوب ست. بسیاری از آموزش‌های رایج در شعر کودک، در سنین پایین‌تر عموماً به‌طور مستقیم و گاه در لفافه‌ی تمثیل ارائه می‌شود، اما در سنین بالاتر، کم‌کم آموزش مستقیم جای خود را به آموزش‌های غیرمستقیم می‌دهد.

اصولاً جنبه‌های پرورشی از راه بهره‌گیری از زبان تصویری و توصیفی تقویت می‌شود و به همان میزان، دایرهٔ استفاده از تعبیرها و تصویرهای شعری بازتر می‌شود. درنتیجه، شعر از صورت‌های ساده و آغازین خود به‌سوی پیچیدگی گرایش می‌یابد. به‌عبارت‌دیگر، شعر کودک از سطح به‌سوی عمق پیش روی می‌کند. با این وصف می‌توان گفت که ویژگی‌های شعر کودک در مقاطع مختلف سنی تغییر و تناوب پیدا می‌کند و شاعر کودک به‌مثابه یک مربی آگاه باید با دنیای کودک و مسائل مربوط به روان‌شناسی و تعلیم و تربیت کودکان تااندازه‌ای آشنا باشد که بتواند متناسب با نیازها و توانایی درک و دریافت مخاطبان، از ابزار و عناصر و شگردهای دیگر شعری، به‌اندازه استفاده کند.

ویژگی‌های برجستهٔ شعر کودک و نوجوان

در کالبدشکافی و تجزیه‌وتحلیل شعر خوب کودک و نوجوان، می‌توان به اجزا و عناصری برخورد که نحوه‌ی ترکیب و تناسب این اجزا و عناصر در قوت و ضعف و فرازوفرود هنری آن دخالت دارند. برای آشنایی با شعر کودک باید یکایک این عناصر و عوامل شعری را از هم بازشناسیم و نقش آن‌ها را در آفرینش یک شعر معین کنیم. عناصر تشکیل‌دهندهٔ شعر کودک و نوجوان به ترتیب اهمیتشان می‌تواند چنین باشد:

الف – گیرایی و دل‌نشینی

شعرهایی هست که باوجود کم‌وکاستی‌هایی که دارند، در اندک زمان ورد زبان واقع می‌شوند. اما در این میان شعرهایی هم دیده و شنیده‌ایم که باوجود قوت‌های هنری که در آن نهفته است، موردتوجه کودکان واقع نشده است. علت چیست؟ چه علل و اسبابی گیرایی شعر کودک را موجب می‌شود؟ برخی برای هنر، ازجمله هنر شاعری، دو قطب قائل شده و معتقدند: «این‌که ما شعر خوبی بیافرینیم، تنها یک قطب کار شاعری است. قطب دیگر، خوانندهٔ شعر است که ما را وا می‌دارد تا شعر خود را چنان ارائه دهیم که راهی به دل او بگشاید و اگر در این کار موفق نباشیم، دلیل بر آن است که شعر ما به رغم قوت هنری خود چیزی را کم دارد».

اولین شرط دل‌نشینی شعر کودک و صمیمیت شاعر و یگانگی او با جهان، در لحظه‌های سرودن است. تنها در این صورت است که احساس و عواطف او در کلام، جریان می‌گیرد و حوادث پیرامون، بسته به میزان اهمیتی که دارد، احساس شاعر را بر می‌انگیزد. به‌طور مثال افتادن یک سیب از درخت و یا قطره اشک از چشم کودک، حسی در شاعر به وجود می‌آورد و آن گاه حس شاعر به مرحلهٔ عاطفه می‌رسد. یعنی واکنشی که ما بر اثر یک حادثه از خود بروز می‌دهیم، می‌تواند به صورت شخصی یا اجتماعی نمایان شود. خنده، گریه، خواب، بیداری، خشم و آرامش و … همه از علائم عاطفه و تأثیر وقایع بر ماست. شاعر، عواطف خود را که زمینهٔ معنوی شعر است، به اعتبار برخورد با حوادث پیرامونش آشکار می‌کند و درنتیجه، سخن او که از دل بر آمده است لاجرم بر دل خواهد نشست و ورد زبان خوانندگان خاص خود خواهد شد. به‌طورکلی، برخی از علل و اسباب گیرایی یک شعر کودک را می‌توان در موارد زیر جستجو کرد:

۱- تناسب شعر با دنیای کودکان

تناسب شعر با دنیای کودکان به‌طوری که کودکان بتوانند شعر را درک کنند و با آن زندگی کنند. برای مثال:

از کوههای پر برف
باد بهار پا شد
بر اسب ابر هی زد
کالسکه هوا شد (۱)

۲- استفاده از پیوندهای آوایی کلام

استفاده از پیوندهای آوایی کلام و بازی‌های لفظی، مهملات، ریتم تند و رقص انگیز. برای مثال:

دخترک نام تو چیست؟
ژاله‌ام، ژاله پاک
خنده در چهره من،
ژاله بر لاله پاک. (۲)

۳- کاربرد طنز خاص کودکان

به کارگیری زبان طنز و ایجاد فضای نشاط انگیز با توجه به مسائل خاصی که در دنیای کودکان وجود دارد. برای مثال:

ای زنبور طلایی

نیش می‌زنی، بلایی (۳)

۴- بهره‌گیری از عناصر فرهنگ عامه

بهره‌گیری از عناصر فرهنگ عامیانه، متل‌ها، چیستان‌ها، ضرب المثل ها، بازی‌ها، نمایش‌ها و … برای مثال:

بریده‌ای از یک شعر عامیانه

آهای آهای
خبر بیار خبر ببر
صدتا سوار خوش خبر
شمشیر نقره بر کمر
کلاه صورتی به سر

به شهر ما رسیده‌اند
آهای آهای
خبر بیار خبر ببر
شکوفه‌ها هزار هزار
بنفشه‌ها قطار قطار
به شوق دیدن بهار

از شاخه سر کشیده‌اند…(۴)

 چیستان:

کیم، چیم، قشنگم
سرخ و سفید، دو رنگم
به روی شاخه بندم
تاب می‌خورم می‌خندم
کوچکتر از آلویم
شبیه آلبالویم
با پوست و گوشت نرمم
میوه فصل گرمم
نیش ندارم نوشم
کن گوشواره گوشم کن (5)

البته باید توجه داشت که گیرایی، شرط کافی برای شعر خوب نیست. استفاده از موارد فوق باید هنرمندانه باشد، وگرنه هستند شعرهای مبتذلی که به واسطه آن‌که از برخی از این ویژگی‌ها برخوردارند، توسط کودکان و حتی اولیای بچه‌ها پذیرفته می‌شوند. گیرایی، یکی از ویژگی‌های شعر خوب کودک است. جنبه‌های دیگر شعر مثل کاربرد عناصر شعری از نوع خیال، زبان، شکل و موسیقی، هم‌چنین اندیشهٔ شاعر، محتوای آموزشی و تربیتی آن، همه و همه در شعر کودک موردنظر است.

ب – خیال انگیزی یا پیوندهای معنایی در کلام

خیال انگیزی در شعر، نوعی پل زدن بین چیزهاست. به عبارتی، تخیل کوششی است که ذهن هنرمند و شاعر را برای کشف روابط پنهان اشیا و امور بر می‌انگیزد و حاصل این فعالیت ذهنی در عرصهٔ کلام، صور خیال (6) نامیده می‌شود.

هنرمند با تخیل هنری خویش برخی از خواص اشیا را حذف می‌کند و خواصی از خود بر آن می‌افزاید و با این کار، جهان تخیلی خود را بازآفرینی می‌کند. عوامل متعددی تخیل را در شعر موجب می‌شود که از آن‌ها با عناوین صنایع معنوی و لفظی و یا آرایه‌های شعری یاد می‌شود. عمده‌ترین این عوامل در شعر کودک عبارت است از: تشبیه، تشخیص و انواع استعاره و تمثیل، ایهام و اغراق.

ا- تشبیه

تشبیه که همانندسازی دو یا چند چیز است، در شعر کودکان بیشترین کارکرد را دارد. تشبیه عمدتاً از دو سوی حسی تشکیل می‌شود، بدین معنی که دو چیز قابل حس را به هم مانند می‌کنیم. این نوع را تشبیه حسی به حسی می‌نامند. مثل تشبیه کردن درخت به انسان یا چهره به ماه، که این نوع تشبیه بیشتر برای خردسالان مناسب است. برای گروه‌های سنی بالاتر می‌توان از تشبیه‌های حسی به عقلی مثل تشبیه درخت به دوستی، یا عقلی به حسی مثل تشبیه مرگ به تاریکی، و حتی عقلی به عقلی مثل تشبیه کینه به مرگ بهره گرفت.

۲- استعاره

عامل دیگر در تخیل شعر کودک، استعاره، به معنی طلب عاریه کردن است. بدین نحو که شاعر واژه‌ای را به‌جای واژه‌ی دیگر می‌آورد که بین این دو واژه نشانه‌هایی از شباهت وجود دارد. واژه‌ی جانشین نقش واژه‌ی پیشین را با زبانی مه آلوده و وهم آمیز بازی می‌کند. در واقع، استعاره، صورت کامل شدهٔ تشبیه است.

در باغ شب شکفتی
ای غنچه طلایی
کردی اتاق را پر
از عطر و روشنایی (7)

در عین حال، استعاره خود نوعی از مجاز محسوب می‌شود و این همه، انواع و اقسامی دارد که در کتب بدیع و بیان مفصلاً شرح داده شده است. اما نوعی از استعاره که در شعر کودک کاربرد بسیار زیادی دارد، اصطلاحاً «تشخیص» نامیده می‌شود.

تشخیص یعنی شخصیت انسانی بخشیدن به گیاهان و اشیا و امور بی جان. برای مثال وقتی ما، در شعر از درختی حرف می‌زنیم که خورشید را در بغل گرفته و یا درختی که لباس سبز بر تن کرده است، به آن درخت صفات انسانی داده‌ایم و این نوع عامل تخیل، بیش‌تر از همه در شعر کودکان مخصوصاً شعرخردسالان می‌تواند کاربرد داشته باشد:

زمستان شاخه‌ها را
به رنگ موی خود کرد
برای ناودان‌ها
کمی شمش یخ آورد
به هر جا جای پا دید
از آنجا عکس برداشت
کلاغ پر سیاهی
به روی کاج من کاشت (۸)
شاعر به جانوران غیرانسان مثلاً خرگوش و شیر و موش و … نقش انسانی می‌دهد. به‌طوری که با حفظ شرایط زیستی خود کارهایی انجام می‌دهند که در اجتماع بشری مصداق دارد. عموماً از عامل تمثیل، یعنی مثال زدن بهره می‌گیرد. این نوع صنعت، بیشتر در حکایت‌های منظوم و شعرهای روایتی دیده می‌شود.

۳- ایهام

از دیگر عوامل تخیل در شعر، ایهام، یعنی به کار بردن کلمه‌ها در دو معنای دور و نزدیک است که قصد شاعر معنای دور کلمه باشد و به‌اصطلاح، ایجاد تداعی معانی است که باعث می‌شود شعر، ژرفا پیدا کند، که قطعاً درک و دریافت این نوع شعر مخصوصاً برای خردسالان به آسانی مسکن نخواهد بود. مثلاً در بند زیر کلمات «برگ» در دو معنی:

1- برگ، ۲- توشه و «بار» نیز در دو معنی: ۱- میوه، ۲- آنچه حمل می‌شود، آمده است:

نه برگ دارم
نه بار دارم
به کار دنیا
چه کار دارم
اما از عوامل آغازین تخیل در شعر باید به اغراق و مبالغه و غلو شاره کرد که عبارت است از همان بزرگ نشان دادن یک چیز خرد و برعکس آن خرد نشان دادن یک چیز بزرگ:

آب، از چشمه من
کم‌کم آمد بالا
چشمۀ کوچک شد
تکه‌ای از دریا (۹)

قدما این خاصیت را از ویژگی‌های عمدهٔ شعر می‌دانستند. مبالغه می‌تواند هم در شعر کودک و هم در گونه‌های دیگر آن باشد. اما این طور نیست که بگوییم شعر هر چه دروغ آمیزتر باشد، زیباتر است. چنآن‌که گفته‌اند: «احسن الشعر اکذبه». در بیت زیر از شاهنامهٔ فردوسی این عامل به خوبی به کار رفته، اما نمی‌توان گفت فردوسی دروغ پرداز است، بلکه بر عکس شعر در ذات خود، عواطف و احساس درونی شاعر را به چیزهایی می‌آراید و آن‌ها را زیبا یا زشت، بد یا خوب، بزرگ یا کوچک می‌نماید. چنآن‌که در شاهنامه می‌خوانیم:

ز سم ستوران در آن پهن دشت
زمین گشت شش، آسمان گشت هشت!

یعنی بر اثر گرد و خاک اسبان در میدان جنگ، یک طبقه از زمین به هوا رفت و آسآن‌که هفت طبقه داشت، هشت طبقه‌ای شد!

یا:

شود کوهِ آهن چو دریای آب
اگر بشنود نام افراسیاب

یعنی کوهی از آهن سخت با شنیدن نام افراسیاب از ترس آب می‌شود!

در مجموع می‌توان گفت، صور خیال که حاصل تلاش هنرمندانهٔ شاعر در یافتن پیوندهای پنهان است، همه گونه پیوندهای معنایی شعر را در بر می‌گیرد. البته گفتنی است که در یک شعر، عناصر گوناگون شعری کارکردی مجزا از یکدیگر نداشته، بلکه تأثیر و تأثر متقابل دارند. به همین لحاظ باید گفت که پیوندهای آوایی شعر نیز در خیال انگیزی آن دخالت غیرمستقیم دارد. برای مثال، وزن که به موسیقی شعر مربوط می‌شود، در عبور از ذهن شاعر به‌طور ناخوداگاه صور خیال او را متأثر می‌کند. به همین سبب، گروهی وزن شعر را یکی از عوامل تخیل در شعر دانسته‌اند.

ج- زبان در شعر کودک

زبان یکی از عمده‌ترین عناصر شعری است که گسترهٔ وسیعی برای خلاقیت شاعر دارد و اهمیت آن تا جایی است که برخی در تعریف شعر، آن را حادثه‌ای در زبان می‌دانند و یا گره خوردگی عاطفه در زبان قلم داد می‌کنند. دیگر نشانهٔ اهمیت زبان در شعر، همان بس که در ترجمهٔ شعر، زیباترین آثار وقتی از زبان اصلی خود جدا شود، به سطحی‌ترین وجهی خود را می‌نماید. اما زبان شعر به دو معنا و در دو حوزه طرح می‌شود:

۱- زبان به‌عنوان ابزار کار شاعر

زبان به‌عنوان ابزار کار شاعر عبارت است از نظام زبانی و صورت‌های کلامی آن. شاعر با به کارگیری کلمات در معنی جدید، ساختن ترکیب‌های تازه و مناسب و نیز با احاطه بر دستور زبان و قانونمندی‌های حاکم بر زبان مورد استفادهٔ خود می‌تواند نوآوری کند.

زبان به‌عنوان ابزار کار شاعر وسیله‌ای است که شاعر چون موم، آن را معماری می‌کند و با بالا بردن بسامد بعضی کلمات و توجه به لحن حالت‌های موسیقایی زبان، نیز با رعایت یا عدم رعایت صورت‌های سالم کلمات و چگونگی استفاده از صفت و موصوف و … می‌تواند به کار خود ویژگی سَبکی بدهد. البته آنچه در این جا گفتنی است، این است که در شعر کودک، تخفیف کلمات خوب نیست. مثلاً به‌جای اگر (آر) و به‌جای از (ز) و یا به‌جای بود (بُد) و … نشانهٔ سهل انگاری در شعر کودک است. هم‌چنین شاعر باید به واژگان پایهٔ کودک توجه کند و از آوردن کلمات فرسوده و مهجور پرهیز کنند، در عین حال نباید خود را دربست در تنگنا قرار دهد. گاه لازم است برخی از عبارت‌ها و ترکیب‌های ناآشنا وارد واژگان پایهٔ کودک شود و آن را گسترش دهد.

در زبان، ما با چند نوع واژگان سر و کار داریم:

– واژگان گفتاری: یعنی آنچه در سخن گفتن به کار می‌بریم.

– واژگان شنیداری: یعنی آنچه می‌شنویم، اما ممکن است آن‌ها را به کار نبریم.

– واژگان خوانداری: یعنی آنچه در کتاب‌ها و متون می‌خوانیم، ولی خود ممکن است آن‌ها را استفاده نکنیم.

– واژگان نوشتاری: یعنی آنچه در نوشتهٔ خود به کار می‌گیریم.

از مجموعه این واژگان می‌توان دو نوع کلی را مشخص کرد:

الف – واژگان در کار: یعنی کلماتی که هنوز قابل استفاده است و کاربرد دارد.

ب – واژگان بی کار: یعنی کلماتی که دیگر متروک شده و نیاز به استفاده از آن‌ها نیست (۱۰)

ما گل‌های خندانیم فرزندان ایرانیم جستاری پیرامون شعر کودک در ایران -ایپابفا2

شاعر کودک باید از واژگان در کار، که امروزه کاربرد دارد، استفاده کند و نه از واژگان بی کار همچون: اندر، داروغه، فراشباشی و غیره. ازاین‌روی در بارهٔ واژگان گفتاری می‌توان قضاوت کرد و گفت که کاربرد زبان گفتاری در برخی از شعرهای کودکان مخصوصاً برای خردسالآن‌که با زبان مادری خود سر و کار دارند، نه تنها اشکالی ندارد، بلکه سرودنشان ضرورت هم دارد. کما این‌که بیشترین شعرهایی که تاکنون برای خردسالان شناخته شده و در مهدها و کودکستان‌ها ورد زبان بچه‌هاست، قطعاتی است با رنگ و بوی شعرهای عامیانه که غالباً به زبان گفتاری بوده است:

گل همه رنگش خوبه
بچه زرنگش خوبه

توی کتاب نوشته
تنبلی کار زشته

تنبل همیشه خوابه
جاش توی رختخوابه

وقتی خروس می خونه
بچه خوب، می دونه

باید بلن شه از خواب
بخنده مثل آفتاب

مثل گلا وا بشه
تمیز و زیبا بشه

البته زبان گفتاری به لحاظ محدودیت‌های اقلیمی و قومی و فراگیر نبودن آن، مشکلاتی را موجب می‌شود. برای رفع این نارسایی بهتر است در اواخر کودکستان، از کاربرد کلمات گفتاری کاسته و به همان میزان به استفاده از کلمات نوشتاری و تلفظ دقیق واژگان بیفزاییم تا به این وسیله کودکان را برای آشنایی با خواندن و نوشتن آمادگی دهیم.

۲- زبان جادویی شعر

زبان جادوی شعر، زبانی خاص در هنر شاعری است و شاعر جز با این زبان نمی‌تواند با دل خوانندگان و شنوندگان خود رابطه برقرار کند. ازاین‌روی با زبان هنرهای دیگر نظیر نقاشی، معماری و حتی موسیقی تفاوت دارد. شاعر هنگامی که با هیچ زبانی نتواند حرف دلش را بیان کند، به زبان شعر، یعنی زبان جادویی کلام خود پناه می‌برد. زبان شعر به ایجاز و تصویر آمیخته است و گاه به صورت روایی، تصویری و نمادی به کار می‌رود و به ناگزیر با ایما و اشاره حرف می زند.

برای مثال وقتی شاعر بگوید:

یک آسمان، آبی شدم
لبریز آزادی شدم

از زبان جادویی شعر بهره گرفته است. در این دو عبارت وقتی آدم به هیأت پرنده‌ای در گسترهٔ آسمان رها شده باشد و عظمت یافته باشد، می‌تواند بگوید یک آسمان آبی شدم و به تبع آن وقتی آن چنان احساس آزادی و رهایی در این گستره کند، می‌تواند خود را به ظرفی شگرف تشبیه کند که از آزادی لبریز شده باشد. این طور احساس کردن و این طور حرف زدن، یعنی با ایجاز و اغراق سخن گفتن، تنها با زبان جادویی شعر ممکن می‌شود.

د. موسیقی شعر کودک

اگر موسیقی را از شعر بزرگ‌سالان بگیریم، شاید کسانی باشند که آن را به‌عنوان شعر بپذیرند، اما کودکان شعر را بدون موسیقی، مخصوصاً موسیقی بیرونی و کناری یعنی وزن و قافیه و دیگر پیوندهای آوایی کلام، نخواهند پذیرفت. موسیقی در شعر کودک به دو گونه می‌تواند مطرح باشد که به اختصار به این دو اشاره می‌کنیم:

۱- موسیقی بیرونی

«موسیقی بیرون» همان وزن شعر است که در زبان فارسی به دو گونهٔ وزن عروضی و وزن هجایی مطرح است. هر چه گروه‌های سنی مخاطبان شعر را پایین بگیریم، نیاز آنان به موسیقی بیرونی و کناری شعر بیشتر می‌شود. نظیر آنچه در مهمل سرایی و بدیهه گرایی برای کودکان می‌بینیم.

۲ – موسیقی کناری

پیوندهای آوایی و همه گونه مشابهت‌های لفظی را می‌توان در زمرهٔ موسیقی کناری آورد. قافیه که قدما آن را علم مستقلی می‌دانند. در حوزهٔ موسیقی کناری، قابل بررسی است. اگر وزن عروضی به‌اصطلاح میزان و ترازوی سنجیدن کلام منظوم است، به اعتبار نظم و صوت و زمان، قافیه یا برآهنگ می‌تواند کامل کنندهٔ آهنگ یا جمله یا یک مطلب باشد. در شعر سنتی پایان مصراع‌ها با قافیه آراسته می‌شد. اما در شعر امروز با پیدایش شعر نیمایی و شعر ترانه‌ای برای کودکان، قافیه به صورت یک امر ذوقی مطرح شده و برای پایان یک مطلب در شعر به کار می‌رود. با این حال، در شعرهایی که از قالب‌های سنتی استفاده شود، کماکان قافیه را باید به شیوهٔ قدما، یعنی در آخر مصرع‌ها و ابیات آورد.

شکل و قالب در شعر کودک

۱- قالب‌های سنتی

شعر کودک به اعتبار شکل و قالب، انواعی دارد که برخی از این قالب‌ها از نوع سنتی شعر فارسی است، مانند: مثنوی، ترجیح بند، مستزاد، مسمّط، غزل و … که پیش‌تر نمونه‌هایی از این قالب‌ها را ملاحظه کردیم.

۲- قالب‌های تازه در شعر کودک

علاوه بر قالب‌های سنتی شعر فارسی، قالب‌های چهارپاره، نیمایی، ترانه‌ای و ترکیبی قصهٔ منظوم و منظومه در شعر کودک رواج دارد و اگر از قالب مثنوی بگذریم، بیشترین سرودها برای بچه‌ها در همین قالب‌های تازه ارائه شده است.

ما گل‌های خندانیم فرزندان ایرانیم جستاری پیرامون شعر کودک در ایران -ایپابفا3

بررسی ساختاری یک شعر کودک

صرف نظر از شعر خردسالآن‌که ماهیتاً به سرگرمی گرایش دارد، می‌توان گفت که شعر کودک و نوجوان به معماری کلام و ساخت و سامان هنری دقیقی نیازمند است. در شعر کودک امروز به ویژه در میان سرودهایی که در دههٔ اخیر دیده می‌شود، نمونه‌های زیبایی می‌توان یافت که ساختار شعر در آن‌ها به گونه‌ای وجود دارد. از این میان به بررسی ساختاری شعر کوتاه «آدمک برفی» از پروین دولت آبادی می‌پردازیم که به لحاظ قدمت زمانی نیز قابل توجه است:

«آدمک برفی»

برف می‌بارد
بر شاخه کاج
برگ آن‌کهنه درخت
می‌شود سوزن عاج

برف می‌بارد
بر بام بلند
می زند نقره برف
بر سپیدی لبخند

کوچه پر می‌شود از خنده ما
بچه‌ها می‌سازند آدمک برفی را

کودک آهسته کُند

شال پشمی به برش
می‌گذارد دگری
شب کلاهی به سرش

شب برفی، شب یخبندان است
آدمک برفی در کوچه ما مهمان است
کاش سرما نخورد…(۱۱)

چنآن‌که ملاحظه شد، شعر آدمک برفی شعری است در قالب نیمایی با وزن عروضی بحر رمل مجنون. اما از نظر ساختار و تکوین شعری باید گفت که این شعر با تصویری ساده از طبیعت آغاز می‌شود:

برف می‌بارد بر شاخه کاج

و چرا شاخه کاج؟ زیرا کاج به لحاظ انبوه برگ‌هایش، تصویر برف را بهتر نمایش می‌دهد و از این رهگذر طبیعی است که شاعر، در چشم انداز خود بیش از همه چیز دیگر، کاج را انتخاب می‌کند.

اکنون کاج باید حلقهٔ تخیل شاعر را گسترش دهد، یعنی از کاج باید به چیزهای تازه رسید. کاج ضمن یاری رساندن به برآمدن تصویر ساده و کودکانهٔ شعر، باید حامل اندیشه و تخیل شاعر باشد. کاج به لحاظ امکانات خود به گسترش شعر می‌پردازد، پس به پیری با گیسوان سفید شباهت پیدا می‌کند که گویی به‌جای برگ، سوزن‌هایی به سپیدی عاج دارد:

برگ آن‌کهنه درخت
می‌شود سوزن عاج

کاج به اعتبار بلندی خود نیز محمل و محور اندیشه و تخیل مشاعر واقع می‌شود. در امتداد این حلقهٔ تخیلی، بام بلند نیز نزدیک‌ترین و مناسب‌ترین عامل برای احساس و اندیشه تعمیم و گسترش تخیل شاعر از جامعهٔ طبیعت به جامعهٔ انسانی است و هویت دادن به اسطوره‌ای که در بند اول شعر از طریق کاج طرح شده است.

تصویرهای بام و کاج باهمهٔ امکانات خود به اتفاق، منظره‌ای و در واقع دنیایی را به وجود آورده‌اند که در آن، بازی و فعالیت جمعی کودکان در ساختن آدمک برفی، همه چیز را تحت الشعاع خود قرار داده است. در این اثنا آدمک برفی ساخته می‌شود و با دست‌های کودکان زندگی می‌گیرد. با ساخته شدن آدمک برفی، پیوند انسان و طبیعت در ساده‌ترین شکل خود قوام می‌گیرد و دوستی در هالهٔ اسطوره‌ای دیگر در کنار اسطورهٔ پیشین، شعر را به پایانهٔ مطلوب شعر می‌کشاند:

شب برفی شب یخبندان است
آدمک برفی در کوچه ما مهمان است
کاش سرما نخورد

بنابراین یک شعر خوب برای کودکان، غیر از شکل ظاهری، باید از شکل ذهنی یا فرم طبیعی نیز بهره مند باشد. چیزی که امروزه اهمیت زیادی دارد. در این نوع ساختمان شعری، دیگر وزن و قافیه، طول مصراع‌ها و بلند و کوتاهی شعر نیست که شاعر را به مقصد برساند، بلکه هر کلمه با کلمه‌های دیگر و هر عبارت با عبارت‌های دیگر. به همین ترتیب هر جزء شعر با اجزا دیگر و درنهایت هر تصویر و هر فضا با تصاویر و فضاهای دیگر باید رابطه‌ای پویا برقرار کند و درنتیجهٔ این روابط، شعر به دریایی پر موج و حرکت مانند می‌شود که هر کس به‌تناسب امکان و استعداد و توان خود می‌تواند از آن بهره مند شود، بی آنکه آب این دریا بخشکد و یا از عظمت آن کاسته شود. تنها در این صورت است که شعر کودک می‌تواند به‌عنوان یک هنر ماندگار جایگاه راستین خود را در کنار هنرهای دیگر بیابد.

تاریخچهٔ شعر کودک و نوجوان در ایران

ادبیات کودک و ازجمله شعر کودک، از دیرباز به گونه‌ای در میان ملل و اقوام گوناگون وجود داشته است. برخلاف آنچه گفته می‌شود، کودکان در هیچ زمانی بدون ادبیات و شعر نزیسته‌اند. البته کیفیت ادبیات و شعر کودک در همه ادوار یکسان نبوده است. در ادبیات عامیانه همواره بخش قابل توجهی از آثار، متعلق به کودکان و برای آنان بوده است. قسمی از این افسانه‌ها و سرودهای کوتاه و بلند را بزرگترها برای بچه‌ها تولید کرده‌اند و بخشی را خود کودکان در جریان بازی‌های جمعی ساخته‌اند. در ادبیات مکتوب و رسمی نیز کودکان را از نظر دور نداشته‌اند، اما تلقی قدما از کودک که او را موجودی ضعیف و ناکامل می‌دانستند، ایجاب می‌کرد تا آثاری که فراهم می‌آید، بیشتر حاوی پند و اندرز برای تنبیه و تربیت او باشد. با توجه به این موضوع است که محمود کیانوش در کتاب شعر کودک در ایران اشاره می‌کند: «شعرهایی داشتیم که کودکان، می‌توانستند آن‌ها را بخوانند: بفهمند، اما شعر کودک نداشتیم». و یادآوری می‌کند که «بالاترین ملاک در شعر برای کودکان و نوجوانان، اخلاق و تربیت بوده، پس از آن وزن و قافیه.» این برداشت دربارهٔ شعر رسمی و مکتوب صادق است، اما در گذشته‌های دورتر، ادبیات و شعر حماسی – دینی و عرفانی و اخلاقی در ایران همواره رنگ و آهنگی مردمی داشته، با ادبیات عامیانه خویشاوند بوده و از آن تغذیه می‌کرده است. بنابراین می‌توان تصور کرد که در این میان آثاری هم مناسب احوال کودک و نوجوان فراهم می‌شده است که از تسلط اخلاقی طبقه‌ی نخبگان خارج بوده است. اما به هر حال، این ایراد بر ادبیات فارسی ایران، بلکه به تمام ادبیات رسمی ملل وارد است که آن چنآن‌که باید به کودکان نپرداخته‌اند و آنچه هم از آثار رسمی شعر و ادب گذشته به کودکان مربوط می‌شود، در بیشتر موارد با ذهن و زبانی بزرگ‌سالانه و آموزگارانه، آنان را مخاطب قرار داده‌اند.

به‌طورکلی می‌توان تاریخچهٔ شعر کودک در ایران را در سه مقطع زمانی، پیش از انقلاب مشروطه، پس از انقلاب مشروطه و پس از انقلاب اسلامی مشخص کرد.

الف – شعر کودک در سالیان پیش از انقلاب مشروطه

در این دوره غیر از ترانه‌های عامیانه، شعری که اختصاصاً برای کودکان و نوجوانان فراهم آمده باشد، وجود نداشته، مگر مواردی که در آن به گونه‌ای در بارهٔ کودکان و یا خطاب به کودکان سخن رفته است. در این موارد هم شاعر و ادیب باهمان ذهن و زبان بزرگ‌سالان سخنوری کرده و توجهی به توان درک و دریافت نیازهای کودکان و نوجوانان نداشته است، نظیر آنچه که در حکایت‌های منظوم در بوستان سعدی، مثنوی مولوی و مثنوی‌های نظامی گنجوی و … آمده است. در این جا نمونه‌ای می‌آوریم از مثنوی مخزن الاسرار نظامی که خطاب به فرزند چهارده سالهٔ خود گفته است:

ای چارده ساله قرة العین
بالغ نظر علوم کونین
آن روز که هفت ساله بودی
چون گل به چمن حواله بودی
و اکنون که به چارده رسیدی
چون سرو بر اوج سر کشیدی
غافل منشین نه وقت بازی ست
وقت هنر است و سر فرازی ست
دانش طلب و بزرگی آموز
تا به نگرند روزت از روز

ب – شعر کودک از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی

در سال‌های پس از مشروطه بر اثر تحولاتی که در شیوهٔ زندگی مردم به وجود آمد، هم با تأثیر از آنچه که در فرنگ پیرامون کودک و ادبیات خاص کودکان روی داده بود، کم‌کم شاعران و اندیشمندان بر آن شدند که با نگاهی تازه به این قشر از جامعه توجه کنند. درنتیجه آثاری مخصوص برای کودکان پدید آمد. نخست، ترجمه‌ها و گرته برداری‌هایی از شعر فرنگ رایج شد، سپس شاعرانی به انگیزهٔ سرودن برای بچه‌ها تجربه‌هایی کردند که از این میان می‌توان به شعرهایی چون «شعر مادر» از ایرج میرزا، «سرود مدرسه» و «کبوترها» از ملک الشعرای بهار، «صبح» از یحیی دولت آبادی و برخی از حکایت‌های عوامانه و مناظره‌ای از پروین اعتصامی اشاره کرد. در این دوره دو جُنگ ادبی مخصوص کودکان نیز دیده می‌شود. جنگ نخست «سه فندق خواندنی برای کودکان» نام دارد که حاوی نظم و نثر کودکانه از مهدی قلی خان هدایت است. در این جنگ علاوه بر آثار هدایت، دو شعر از بحیی دولت آبادی و ایرج میرزا آمده است. جنگ بعدی، برگردان منظومی از فابل‌های «لافونتن» است که توسط شخصی به نام «روشن» در سال ۱۹۱۲ یعنی نزدیک به ۸۰ سال پیش انتشار یافت. ازجمله دیگر آثار، آن‌هایی است که نیما یوشیج برای کودکان ساخته است، ازجمله شعر «بچه‌ها بهار» که سادگی زبان و بیان، بهره‌گیری از شکلی تازه و کودکانه، وزن و آهنگ شاد و ریتمیک، مصراع‌ها و جمله‌های کوتاه و محتوای مناسب در پیوند با عناصر کودکانهٔ شعر، در آن چشم گیر است.

ما گل‌های خندانیم فرزندان ایرانیم جستاری پیرامون شعر کودک در ایران -ایپابفا4

شاعرانی که به‌طور رسمی برای کودکان سروده‌اند:

جبار باغچه بان یکی دیگر از کوشندگان و آغازگران شعر کودک در ایران است. در سروده‌های باغچه بان آنچه بیشتر نمایان است، کودکانگی شعرها و تناسب آن‌ها با دنیای کودک است، سادگی زبان و نزدیکی شعرها به ترانه‌های عامیانه، همراه با طنزی کودکانه و نشاط برانگیز، به آثار باغچه بان ویژگی خاصی بخشیده است. طوری که می‌شود او را نخستین سرایندهٔ شعر کودک به شیوهٔ امروزی به شمار آورد:

«جوجه»

من جوجه را گرفتم
او را بوسیدم، گفتم:
«جوجه، جوجه طلایی»
نوکت سرخ و حنایی
تخم خود را شکستی
چگونه بیرون جستی؟
گفتا: «جایم تنگ بود»
دیوارش از سنگ بود
نه پنجره، نه در داشت
نه کس ز من خبر داشت
تخم خود را شکستم
زود به بیرون جستم (13)

پس از باغچه بان، شاعرانی چون عباس یمینی شریف، محمود کیانوش و پروین دولت آبادی هر سه با جدیت به شعر کودک پرداختند. به‌خصوص کیانوش را به اعتبار آثار متنوع و موفقی که برای کودکان ارائه داده و هم به سبب نقد و نظرهایش پیرامون شعر کودک در ایران، می‌توان سرآمد همهٔ کسانی به شمار آورد که تاکنون برای کودکان ایرانی شعر گفته‌اند.

 عباس یمینی شریف
که با راه اندازی نشریات خاص کودکان و نوشتن داستان‌ها و منظومه‌های فراوان برای آنان با علاقه در این پهنه می‌کوشید، در شعر مخصوصاً در شعرهایی که برای خردسالان می‌سرود، موفق‌تر بود. در شعرهای کودکانهٔ او بازی‌های لفظی، نوعی طنز نشاط آور، بیش‌تر از همهٔ آموزش‌های گوناگون، مربوط به واحدهای آموزش پیش دبستانی دیده می‌شود که با زبانی ساده و کودکانه بیان شده است. با این وجود او در شعرهایش بیشتر آموزگار – شاعر بود و این البته از طرز تلقی وی نسبت به شعر کودک ناشی می‌شد که برداشتی تقریباً سنتی و کهنه از کودک و شعر بود. در شعرهای یمینی شریف، مضامین آموزشی و اخلاقی عموماً به روش مستقیم بیان می‌شود و شعریت شعرها را تحت الشعاع وجه آموزشی و تربیتی قرار می‌دهد:

تخمه شکستن همه جا
بد است و زشت و بدنما

اما او زمانی به شعر کودک پرداخته که به قول خودش جز چند ترانه کوتاه از باغچه بان چیزی پیش رو نداشته است. یمینی شریف به واسطهٔ ارتباط مستقیم با کودکان، با دنیای آنان بیگانه نبوده. محتوای تربیتی شعرهای او عموماً از پیام‌هایی چون همکاری، دوستی، کوشش، و … بهره مند است. از شعرهای ماندنی یمینی شریف که به هر حال در زمرهٔ بهترین‌های شعر کودک در ایران است، می‌توان به نمونه‌های زیر اشاره کرد

فرزندان ایران با آغاز:

ما گل‌های خندانیم
فرزندان ایرانیم

کتاب:

من یار مهربانم
دانا و خوش بیانم

درخت کاری:

به دست خود درختی می نشانم
به پایش جوی آبی می‌کشانم

چشمک بزن ستاره:

شد ابر پاره پاره
چشمک بزن ستاره

کشتی:

من یک کشتی می‌سازم
در آبش می‌اندازم

و شعرهایی دیگر ازجمله شعر خروس جنگی که به لحاظ ریتم شاد و محتوای زیبا و کودکانه قالب ترجیع وار مناسبی که دارد، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. (14)

 محمود کیانوش
با انتشار مجلات پیک که از طرف آموزش و پرورش و باهمکاری انتشارات فرانکلین منتشر می‌شد، سرودن شد کودک را آغاز کرد. شعرهای او در مجلات پیک چاپ می‌شد که بعدها در مجموعه‌های: زبان چیزها، طوطی سبز هندی، نوک طلای نقره بال، باغ ستاره‌ها، بچه‌های جهان، طاق هفت رنگ و آفتاب خانه ما گرد آمد. کیانوش هم به اعتبار نقد و نظرهایش در بارهٔ شعر کودک، هم به واسطهٔ اشعاری که برای کودکان سروده است، برترین جایگاه را در شعر کودک ایران دارد. شعر کودک در ایران با نام کیانوش گره خورده است.

در شعر او با شاعری سروکار داریم آگاه به چند و چون شعر و آشنا با دنیای کودکان. از مشخصات برجستهٔ شعر کیانوش در وهلهٔ اول، تأکید و توجه شاعر به شعریت شعر کودک و درنتیجه، آوردن توصیف‌ها و تصویرهای شاعرانه است که در عین شاعرانگی، به دنیای کودکان نیز تعلق دارد:

از کوههای پر برف
باد بهار پا شد
بر اسب ابر هی زد
کالسکه هوا شد

یا:

این ماه پایین
غمگین و خسته
بشقاب نقره
اما شکسته…

یا:

بر شاخه‌ها شکوفه
روشن‌تر از ستاره
آویخته چه زیبا
مانند گوشوارت

کیانوش با برخوردی خلاق، شکل شعر نیمایی را به روش‌های گوناگون در شعر کودک وارد کرد. او گاه مصراع‌های بلند و کوتاه را تابع نظمی قرار داده و گاه این نظم را نادیده گرفته است. گاهی وزن‌های مرکب را به کار برده و گاه با بهره‌گیری از صداهای طبیعت (افکت) و یا با تضمین (۱۶) ترانه‌های عامیانه یا اشعار قدما، توجه به عناصر فرهنگ بومی، اشاره به اوضاع تاریخی، جغرافیایی، پرداختن به اسطوره‌های ملی و در مواردی استفاده مناسب از مجاوبه که در شعر قدیم به صورت «گفتم و گفتا» رایج بود و مناظره که در شعر گذشته ازجمله در فابل‌های پروین اعتصامی، در شعرهایی چون «گفت و گوی نخ و سوزن» و «سیر و پیاز» و … اتفاق افتاده، به شعر کودک تنوع و تعالی بخشید.

در کاربرد موسیقی و درنتیجه روابط آوایی شعر، علاوه بر صنعت ادبی تکریر یعنی تکرار کردن عبارات و کلمات و اصوات در شعر، گاهی نیز از روش به‌اصطلاح، قافیه بازی که از بازی‌های متداول کودکان است، بهره می‌گیرد

 – بگو آب
– آب
– بنشین به قایق خواب …

استفاده مناسب از وزن‌های شاد و ریتمیک با پایه‌های کوتاه، همراه با توجه به ظرافت‌های گوناگون شعری، آثار او را تازگی و کودکانگی بخشیده است:

یک گل، ده گل، صدها گل
اینجا، آنجا، هر جا گل …

کاربرد موسیقی در شعر با بهره‌گیری از عناصر بازی‌های کودکانه که قاعدتاً شعر را به سمت مهمل سرایی و سرگرمی می‌کشاند، در شعر کیانوش با تصاویر شعری همراه می‌شود و به آن رنگی شاعرانه می‌بخشد:

دست، دست، دست
دستهٔ ابر سفید
بر سر گل‌های باغ
چادر باران کشید …

اما بارزترین مشخصهٔ شعر کیانوش، نوعی فرزانگی است که در پس پشت حرف‌های شاعر پنهان شده و نگران حال و آیندهٔ خوانندگان خود یعنی کودکان است و می‌کوشد آنان را به‌سوی آینده‌ای روشن راهبری کند.

پروین دولت آبادی
نخستین زن شاعری است که جداً به سرودن شعر برای کودکان پرداخته و پا به پای کیانوش، سالیان دراز صفحه‌های شعر مجلات پیک را با شعر خود زینت بخشیده است.

همان زیبایی‌ها که در شعرهای یمینی شریف و مخصوصاً کیانوش دیده می‌شود، در اشعار پروین دولت آبادی نیز به گونه‌ای وجود دارد. سادگی و شاعرانگی، محتوای اجتماعی شعرهای پروین است و ریخت و رنگ‌های تازه‌ای که در شعرهایش دیده می‌شود، او را به‌عنوان یکی از کوشندگان و راه گشایان شعر نوین کودک در ایران شناسانده است. نقش مادرانهٔ او در شعرهای کودکان از وجوه ممتاز و خاص شعر کودک در ایران است:

«تو بلوری»

تو بلوری
نوری
گل نازی

گل ناز
مرغک خوش آواز

خنده کن کودک من
بنشین
مثل پروانه شاد
بر گل دامن من
کودکم
از تو جانم به تن است
جایت آغوش من است

ج- شعر کودک از آغاز انقلاب اسلامی تا امروز

در جریان انقلاب اسلامی، مضمون‌های میهنی، انقلابی و اجتماعی و ستایش آزادگی در برخی از نشریات خاص کودکان ازجمله مجلهٔ کیهان بچه‌ها موردتوجه واقع شد و درنتیجه شعرهایی برای کودکان و نوجوانان به چاپ رسید که بعضی از این شعرها را خود آقای یمینی شریف که در آن هنگام هنوز سردبیر مجله کیهان بچه‌ها بود، می‌سرود.

شاعران کودک در سال‌های پس از انقلاب اسلامی ایران

در سال‌های پس از انقلاب اسلامی، گروهی از شاعران جوان و کم تجربه اما شور مند، به عرصهٔ شعر کودک پا گذاشتند. این گروه بر اثر تحولات سریع سیاسی و اجتماعی که در کشور روی می‌داد، شعرهایی با رنگ و آهنگ مناسب سرودند. مضمون بیشتر شعرها، نخست دربارهٔ انقلاب و آزادی و پیروزی بود. سپس رفته رفته جنگ، شهادت، تبلیغات دینی و سیاسی، مناسبت‌هایی چون ورود رهبر، روز ۲۲ بهمن و … سرودهای آنان را ویژگی خاصی بخشید. البته در کنار موضوع‌های جدید، توجه به مظاهر طبیعت، روستاستایی، پرداختن به مضامین آموزشی و رفتاری هم چون گذشته، بخشی از شعرهای این دوره را تشکیل می‌داد.

الف – گروه اول

نخستین گروه از جوانانی که در سالیان آغازین انقلاب به شعر کودک روی آوردند و غالباً نیز شعرهای خود را در مجلهٔ کیهان بچه‌ها چاپ می‌کردند، عبارت بودند از: وحید نیکخواه آزاد، شکوه قاسم نیا، جعفر ابراهیمی، شراره وظیفه شناس، مصطفی رحماندوست، بیوک ملکی، اسدا… شعبانی و… .

قضاوت درباره‌ی حاصل کار این عده نیازمند بررسی شعرهای چاپ شدهٔ آنان در انبوهی از کتاب‌های شعر است که در طی این سالیان سروده‌اند، اما در یک نگاه کلی به آثار شعری چاپ شده در این دوره می‌توان نتیجه گرفت که هر یک از این عده تجربه‌های موفق و ناموفق بسیار داشته‌اند.

ب- گروه دوم

در میان گروه دوم از شاعران جوآن‌که بیشتر آن‌ها نخست شنوندگان آزاد جلسه‌های نقد و بررسی شعر کودک بودند، به این نام‌ها می‌توان اشاره داشت: محمد کاظم مزینانی، ناصر کشاورز، افسانه شعبان نژاد، حسین احمدی، افشین علا، بابک نیک طلب، داود لطف اله، ملیحه مهرپرور، سهیلا علی محمدی، آتوسا صالحی، محمود پوروهاب، مجید ملأ محمدی و رودابه حمزه‌ای ووو

ج۔ گروه سوم

در سال‌های اخیر با گروه سومی هم آشنا شده‌ایم که به شعر کودک روی آورده، فعالانه در نشریات کودکان، شعر چاپ می‌کنند. مهدی الماسی، مهری ماهوتی، سعید هاشمی. رابعه راد، فاطمه سالاروند، احمد خدادوست، عرفان نظرآهاری، علی اصغر نصرتی، علی اصغر سیدآبادی، بنفشه برومند، حنانه ظاهری، شاهین راهنما، پیوند فرهادی و … در کنار این جریان باید به کوشش‌های ارزندهٔ کسانی چون م. آزاد، دکتر قدمعلی سرامی، صفورا نیری، پیرایه یغمایی توجه کرد که ضمن پرداختن به ادبیات بزرگ‌سالان برای کودکان نیز شعرها و قصه‌های منظوم خوبی سروده‌اند. همین طور باید از مسعود محمودی، جواد محقق، قیصر امین پور و… یاد کرد که هر کدام در این پهنه کوشش‌هایی کرده و کتاب‌هایی برای کودکان و نوجوانان انتشار داده‌اند. (۱۷)

خوشبختانه امروزه هم به لحاظ تعداد قابل توجهی از شاعران کودک و هم به سبب آثار زیادی که برای قشر کودکان انتشار می‌یابد، می‌توان گفت که شعر کودک در ایران باهمهٔ دشواری‌ها، بر بالیده و به نظر می‌آید که در این پهنه اتفاق مهمی روی داده است. بی تردید هنگام آن رسیده است که شعر کودک در سالیان پس از انقلاب ارزیابی شود و به دور از داوری‌های تنگ نظرانه و برخوردهای محفلی، فرازوفرودهای آن باز شناخته شود. هم‌چنین موانع و دشواری‌هایی که در سر راه اعتلای هرچه بیشتر شعر کودک و توفیق شاعرانه به چشم می‌آید، برطرف شود…

پی نوشت ها

1- محمود کیانوش

۲ – محمود کیانوش

۳- جبار باغچه بان

4- کیهان بچه‌ها، شکوه قاسم نیا

۵- رنگ آمیزی، اسدا… شعبانی

6- image

7- محمود کیانوش

۸- پروانه و گل سر، اسدا… شعبانی

۹- عصا و اسب چوبی، اسدا… شعبانی.

-10 برای آشنایی بیشتر با این موضوع مراجعه شود به نشریهٔ پویه، دوره جدید، شماره 2-1. مقانه ساده نویسی، شادروان ایرج جهانشاهی، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

۱۱- بر قایق ابر، از پروین دولت آبادی.

۱۲ – مراجعه شود به فصلنامهٔ کانون دوره دوم. شماره ۳ و ۴. قدیمی‌ترین شعر برای کودکار، سیروس طاهباز، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان.

13 -رجوع شود به شعر نو جوان و کودکان در ده قرن. آزاده مقدم.

۱۴- نیم قرن در باغ شعر کودکان، عباس یمینی شریف، روش نو.

15 – برای آشنایی با شعر نیمایی، رجوع شود به کتاب بدعت‌ها و بدایع نیما یوشیج، نوشتهٔ مهدی اخوان ثالث، توکا

۱۶- تضمین: آوردن شعر یا عبارت دیگران در میان سروده‌های خود را تضمین می‌گوییم.

۱۷- غیر از افرادی که در اینجا نامشان آمد، قطعاً کسانی دیگر هم هستند که جا داشت به نامشان شاره شود. اما پرداختن به کار آنان در این مجال ممکن نیست.

***



***

  •  

***

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *