لالایی‌های-کودکانه-شهرستان-بیرجند-خراسان-جنوبی

لالایی‌های کودکانه شهرستان بیرجند خراسان جنوبی

لالایی‌های کودکانه

شهرستان بیرجند

خراسان جنوبی

لالایی‌ها از عناصر مهم فرهنگ‌عامه است. شعرهایی که از موسیقی سرشاری برخوردارند. زمزمه‌هایی که مادران با آن برای کودکان خود احساس خوشایندی ایجاد می‌کنند. لالایی‌ها برای خود مادر، نوعی واگویه کردن و واگفتن درد دل‌هاست. در روزگارانی نه‌چندان دور، مادران لالایی‌ها را هنرمندانه برای کودکان دلبندشان زمزمه می‌کردند. در ادامه چند لالایی از شهرستان بجستان خراسان رضوی را می خوانیم. برگرفته از کتاب: گل پسته – تالیف خانم زهرا مهاجری

به نام خدا

قد سبزت الف و لام و میمه
لب سرخت مثال سیب دو نیمه
میان هر دو ابروی تو فرزند
که بسم اللّه الرحمن الرحیمه

 

لالا لالا به مشهد شی
به پای تخت حضرت شی
اگر حضرت بفرمایه
تو جاروکش مرقد شی

 

بخواب ای گُل، بخواب ای گُل
بخواب ای گُل که خو داری
بخواب ای خرمن سنبل
که میل با شیر گَو داری

 

لالا لالا گُلِ بابا
عزیز دُردانه بابا
لالا لالا گلم مادر
لالا لالا دلم مادر

 

دو گل دارم یکی ماه و یکی روز
یکی محسن، یکی بهجت دل سوز
به من میگن کدوم را دوست داری
به دور هر دو تاگردم شب و روز

 

لالا لالا گُلِ نازم
تسلاّی دل زارم
شنیدم درد سر داری
زغم های تو بیدارم

 

نَه گاو دارم، نَه گوساله
به غیر از رود یکساله *
برو لولوی صحرایی
تو از رودم چه می خواهی
که این رودم پدر داره
دو خنجر بر کمر داره
برو لولو جهنّم شو
بلا گردان رودم شو

*رود=فرزند

 

لالا لالا بیا دایه
بیاور تشت و آفتابه
بشوییم پای ماهزاده
که ماهزاده رِخدا داده
روز جمعه به ماداده
عجب حُسنی خدا داده

 

لالا لالای دُردانه
که قدر تورِ که می دانه
لالا لالا گُلِ پسته
مادر رِکردی دل خسته
لالا لالا گُلِ پونه
بابات رفته پی دونه
لالا لالا گُلِ لاله
نکن گریه، نکن ناله

 

لالا لالا گلم مَگری
که کس با تو نکرد جَبری
اگر با تو کند جَبری
خدا مرگش دهد فوری

 

لالا لالایی لالایی
بابای خود زمن خواهی
بابا جونت سفرکرده
مرا خونین جگر کرده

 

لالا لالا گل آلو
درخت سیب و زرد آلو
که زردآلو برآورده
قبای رودم کم آورده

 

لالا لالا گل باغ بهشتم
برای بابایت نامه نوشتم
نوشتم نامه، رود من عزیزه
دو چشمانش سیاه و سورمه ریزه

 

از این جا تا به بیرجند خیلی راهه
همه کوه و کمر، لاخِ سیاهه *
لاخ ها رِ بشکنیم، ریگا رِ بچینیم
که دلبر در غریبی، چشم به راهه

لاخ= کوه

 

دلم می خواد که در بیرجند باشم
چو چایی در کنار قند باشم
چو چایی در کنار قند شیرین
میان استکان خوشرنگ باشم

 

لالا لالا لالان خوم کِرد
دِگهواره طلات خوم کِرد
به بند و بار گهوارت
وَر بابات بِرات خوم کِرد *

بِرات: بَرات، نذر و قربانی.

 

سرکوه بلند، نی می زنم من
تفنگ نیمچه پرتو می کنم من
تفنگ نیمچه را بشکن طلا کن
برارِ کوچکم را کدخدا کن



***

  •  

***

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *