گنج دزدان دریایی
از مجموعه قصههای والت دیزنی
قصهپرداز حمید عاملی
نگارش، بازخوانی، بهینهسازی تصاویر و تنظيم آنلاين: آرشیو قصه و داستان ايپابفا
به نام خدا
عمو دونالد نقشهای را به برادرزادههای خودش نشان داد و گفت: ما میرویم تا گنج دزدان دریایی را پیدا کنیم.
آنها برای پیدا کردن گنج باید از غاری رد میشدند که اژدهای بزرگ دریایی نگهبان آن بود.
عمو دونالد و برادرزادههایش با دقت و زرنگی تمام ازآنجا رد شدند.
آنها نشانی صحیح گنج را از نپتون پادشاه دریاها پرسیدند اما او نمیدانست.
از صدف غولآسا پرسیدند او هم نتوانست راهنمایی کند و بازهم به جستجوی خود ادامه دادند.
هنگام گذشتن از میان آبهای غار زیرزمینی به محلی رسیدند که خرسها خوابیده بودند. آنها خیلی ترسیدند؛
اما خواب خرسها خیلی سنگین بود و آنها بیخطر ازآنجا گذشتند.
جالب اینکه آنها به دو دزد دریایی برخورد کردند که دنبال گنج میگشتند؛ اما نشانی آن را بلد نبودند. عمو دونالد و برادرزادههایش بیصدا ازآنجا گذشتند.
آنها در جستجوی خود از خفاشها هم درباره گنج پرسیدند و خفاشها جواب دادند: «ما اطلاعی نداریم.»
وقتی در سر راه به دو اژدهای سبز رسیدند خیلی ترسیدند؛ ولی دونالد درباره گنج از آنها هم سؤال کرد و دو اژدها جواب دادند گنج دزدان دریایی در محلی است که اختاپوس هشتپا روی آن نشسته است.
آنها به محل اختاپوس هشتپا رسیدند و اختاپوس گفت: میدانم برای بردن گنج آمدهاید. غیر از جواهراتی که من به خودم آویزان کردهام بقيه مال شما.
و آنها جواهرات را برداشتند و بهطرف خانه خود حرکت کردند. راستی چقدر خوب است که بعد از یک ماجرای عجیب، گنج گرانقیمتی به دست آید.
پایان
(این نوشته در تاریخ 20 سپتامبر 2021 بروزرسانی شد.)