قصه-های-شب-برای-کودکان-ایپابفا-بچه‌های-طلایی-ماهی-دیل

قصه کودکانه پیش از خواب: ماهی دیل / سزای پرحرفی و فضولی

قصه کودکانه پیش از خواب

ماهی دیل

نویسنده: برادران گریم

مترجم: سپیده خلیلی

جداکننده متن Q38

به نام خدا

مدت‌ها بود که ماهی‌ها از زندگی در آب ناراضی بودند و می‌گفتند که چرا نباید در سرزمین ما نظم و ترتیب وجود داشته باشد. هیچ ماهی‌ای مراعات دیگری را نمی‌کند، هر جا که خودش بخواهد به چپ و راست شنا می‌کند، خودش را قاتى ماهی‌هایی می‌کند که می‌خواهند در کنار هم بمانند و یا راه آن‌ها را سد می‌کند. ماهی‌های قوی‌تر، با دمشان چنان به ماهی‌های ضعیف‌تر می‌کوبند که به جای دوری، پرت می‌شوند و یا اینکه بدون هیچ حرف و دلیلی ماهی کوچک‌تر را قورت می‌دهند.

چقدر خوب بود که ما هم رئیسی داشتیم که بین ما عدالت را برقرار می‌کرد و قانون می‌گذاشت. سرانجام، همه باهم تصمیم گرفتند، رئیسی برای خودشان انتخاب کنند تا بتوانند سریع‌تر از بقیه ماهی‌ها شنا کند و به ضعیف‌ها کمک برساند.

آن‌ها در جایی نزدیک ساحل، به ترتیب صف کشیدند و چند ماهی برای ریاست، انتخاب شدند. اردک‌ماهی، با دمش روی ماسه‌ها خطی کشید و همه‌ی ماهی‌هایی که می‌خواستند در مسابقه شرکت کنند، پشت آن خط قرار گرفتند. همین‌که اردک‌ماهی یک تیر رها کرد، شاه‌ماهی، ماهی خاردار، ماهی خال‌خالی و بقیه‌ی ماهی‌ها شروع کردند به حرکت. ماهی دیل* هم به امید اینکه زودتر به هدفی که مشخص کرده بودند، برسد، به‌سرعت شناکنان رفت.

_______________

* یک نوع ماهی پهن که دهان گشادی دارد.

ناگهان، این صدا در زیر آب پیچید: «شاه‌ماهی جلوتر از بقیه است! شاه‌ماهی جلوتر از بقیه است!» ماهی دیل که صاف و پهن بود، از حسادت خشمگین شد و فریاد زد: «چه کسی جلوتر از همه است؟» و آن‌قدر از این‌وآن پرسید: «کی جلوتر از همه است؟» که خودش عقب ماند.

او هر بار که اسم شاه‌ماهی را می‌شنید، از حسادت فریاد می‌زد: «آن بدترکیب، شاه! آن بی‌ریخت، شاه ماه… ی … ی …!»

و از آن زمان، جریمه شد که همیشه دهانش گشاد بماند. تا او باشد، دیگر حسودی نکند.

قصه کودکانه پیش از خواب: ماهی دیل / سزای پرحرفی و فضولی 1



***

  •  

***

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *