رنگهای زیبای برگها
نویسنده: مهری طهماسبی دهکردی
فصل بهار بود. درختها پر از برگهای سبز و شکوفههای سفید و صورتی بودند. گنجشک کوچولو روی درختها مینشست و همراه پرندههای دیگر آواز میخواند.
کمکم فصل بهار به پایان رسید و تابستان آمد. هوای فصل تابستان روز به روز گرمتر شد و شکوفههای درختان به میوه تبدیل شدند. باغبانها میوهها را میچیدند و در سبد میگذاشتند و به بازار میفرستادند. میوههایی مثل هندوانه، گرمک، طالبی و خربزه هم بوته داشتند و روی زمین میروئیدند. مردم گرمازده عاشق میوههای آبدار تابستانی بودند. برگ درختان سبز پررنگ بود؛ اما هوا کمکم خنک میشد و گرمای تابستان دیگر مردم را آزار نمیداد. فصل پاییز که آمد، برگهای سبز درختان هم تغییر کردند و زرد و نارنجی و قرمز و قهوهای شدند.
گنجشک کوچولو که از اول بهار توی باغها و میان درختان میگشت و پرواز میکرد و همهجا را میدید، با خودش گفت: «چقدر عجیب است! برگها دیگر سبز نیستند. حالا برگ درختان نارنجی و قرمز و زرد و قهوهای شده است. راستی چرا اینطور شد؟»
گنجشک کوچولو هرچه فکر کرد نتوانست جواب سؤالش را پیدا کند. او به سراغ مادربزرگش که روی آنتن تلویزیون نشسته بود رفت و پرسید: «مادربزرگ جان، شما میدانید چرا برگ درختان در پاییز خشک و زرد و نارنجی و قرمز و قهوهای میشود و میریزد؟»
مادربزرگ جیکجیکی کرد و از روی آنتن پائین پرید و به حشرهای که روی پشتبام راه میرفت نوک زد و آن را خورد. بعد دوباره روی آنتن نشست. گنجشک کوچولو هم کنار او نشست و منتظر پاسخ سؤالش شد. مادربزرگ گفت: «این کار خداست، خدا میخواهد که رنگ برگها عوض بشود.»
گنجشک کوچولو گفت: «بله این کار خداست. خدایی که درختها و فصلها و گلها و گیاهان را آفریده است؛ اما خدا چطور این کار را میکند؟»
مادربزرگ گفت: «من نمیدانم اما شاید گنجشک دانا که خیلی باهوش است بداند. بیا تا پیش او برویم و از او بپرسیم.»
آنها پرواز کردند و رفتند تا به لانهی گنجشک دانا رسیدند. گنجشک دانا روی شاخهی درختی نشسته بود و به آسمان نیمهابری نگاه میکرد. گنجشک کوچولو و مادربزرگ به او سلام کردند. گنجشک دانا با مهربانی جواب سلامشان را داد. آنها از او دربارهی علت تغییر رنگ برگ درختها در پاییز پرسیدند. گنجشک دانا جواب داد: «در برگها مادهای وجود دارد که به آن «سبزینه» یا «کلروفیل» میگویند. سبزینه سبب سبزی برگهاست و همچنین در برگها غذا سازی میکند. در برگهای درختان رنگهای دیگر هم وجود دارد، اما مقدار سبزینه یا کلروفیل بیشتر از بقیه رنگهاست، به همین دلیل رنگ برگها سبز است.»
«وقتی هوا سرد میشود، غذایی که در برگها ذخیره شده بهطرف شاخهها و تنهی درختان میآید. در زمستان هم در برگها غذایی تولید نمیشود. ازاینرو سبزینه در برگها از بین میرود و رنگهای دیگری که در برگ وجود دارد، پیدا میشود. به همین دلیل در پاییز برگ درختان به رنگهای نارنجی، زرد، قرمز و قهوهای دیده میشود.»
گنجشک کوچولو و مادربزرگش حرفهای گنجشک دانا را شنیدند و از او تشکر کردند. حالا هردوی آنها میدانستند که چرا برگ درختان در پاییز تغییر میکند. میدانستند که هنگام سرد شدن هوا، برگها خشک میشوند و روی زمین میریزند. آنها میدانستند که خدای بزرگ و توانا در برگهای درختان کلروفیل یا سبزینه را قرار داده تا غذای گیاه را تولید کند و باعث شود در هوای گرم رنگ برگها سبز باشد.
گنجشک کوچولو و مادربزرگ پرواز کردند و رفتند تا منظرههای زیبای پاییزی را تماشا کنند.
پایان
(این نوشته در تاریخ 20 سپتامبر 2021 بروزرسانی شد.)