قصه کودکانه قشنگ
سالاد سیب خوشمزه
سباستین عاشق غذا پختنه! هیچ غذایی تو دنیا نیست که اون درستش نکنه!
اون غلات صبحانه و کیک پرتقالی رو با خامهی زدهشده مخلوط میکنه و شیرینی خامهای درست میکنه!
اون استیک رو با سس شکلات تلخ میاره سر میز! تازه برای کسایی که سس شکلات تلخ دوست ندارن، سس ماست و پنیر درست میکنه!
اون حتی بلده پنکیک موزی و سوسیس هم درست بکنه!
هر وقت آووکادوهای داخل یخچال داره خراب میشه، اون سس گواکامولی درست میکنه!
هر وقت که باباش از خرید برمیگرده و گوجه خریده، گوجههای توی کیسه رو توی یک چشم به هم زدن تبدیل به یک سالاد خوشمزه میکنه!
برای همین آشپزیهای سباستین، امکان نداره که آشپزخونهی خونهشون، حتی یک روز هم تمیز و مرتب باشه!
مامان و باباش هم همیشه بهش غر میزنن! چون سباستین همیشهی همیشه در حال آشپزیه!
یک روز بعد از مدرسه، سباستین با خوشحالی اعلام کرد:
امروز نوبت سالاد سیبه! صبر کنید تا ببینید چقدر خوشمزه است!
سباستین یک عالمه سیب ریخت توی ظرفشویی و شروع کرد به شستنشون!
سباستین خیلی از اونا رو خرد کرد و بعضیهاشون رو پوست گرفت!
بعضیهاشون رو ریز خرد کرد، بعضیهاشون رو درشت!
سیبهای پوست کندهشده رو ریخت توی قابلمه! با یکم آب! اون میخواست سس سیب درست کنه!
فقط صبر کنید تا ببینید چقدر خوشمزه میشه!
بعد سباستین سیبهای خردشده رو ریخت توی یک کاسهی بزرگ!
و سس سیب داغ و خوشمزه رو روش ریخت و سالاد رو برد سر میز غذا!
بفرمایید عصرانه!
مامان و بابا، مامانبزرگ و بابابزرگ و هر دو تا برادراش سالاد جدید سباستین رو چشیدن!
همه گفتن:
بهبه! عجب سالاد خوشمزهای!
و بعد تا آخرین تکه رو خوردن!
همه گفتن:
کاش میشد کل ظرف رو خودمون تنها بخوریم!
خیلی خوبه که سیبها، اینقدر خوشمزه هستن! مگه نه؟
Courtesy of mooshima.com