قصه کودکانه راز حباب‌ها – موشیما

قصه کودکانه قشنگ راز حباب‌ها / بز ماجراجو

قصه کودکانه قشنگ

راز حباب‌ها

تیکی تیکی، یک بز خیلی‌خیلی خوشحال بود! اون داشت برای اولین بار به برکه می‌رفت! چون وقت حمام بود!

the-bubble-mystery-story-2

اولش تیکی تیکی از آب ترسیده بود، اما وقتی بقیه‌ی بزها رو دید که دارن توی برکه آب‌بازی می‌کنن و بالا و پایین می‌پرن، ترسش ریخت و پرید توی آب برکه!

the-bubble-mystery-story-3

همه‌ی بزها حسابی خندیدن و به هم آب پاشیدن!

و کلی بازی کردن و بهشون خوش گذشت!

the-bubble-mystery-story-4

تیکی تیکی یک عالمه حباب دور خودش دید!

حباب‌ها داشتن با صدای بلوپ بلوپ بلوپ دور اون می‌ترکیدن!

تیکی تیکی یه‌کم ترسیده بود!

the-bubble-mystery-story-5

بعد از از اون روز باحال، تیکی تیکی می‌خواست بدونه که حباب‌ها چه‌جوری درست می‌شن!

برای همین اون رفت و از بابا بزی پرسید! ولی بابا بزی گفته که نمی‌دونه!

the-bubble-mystery-story-6

تیکی تیکی رفت و از مادرش پرسید!

اما مامان بزی هم گفت که نمی‌دونه!

the-bubble-mystery-story-7

پس تیکی تیکی تصمیم گرفت که معمای حباب‌ها رو خودش حل کنه!

the-bubble-mystery-story-8

تیکی تیکی دمش رو محکم زد به آب!

و بعدش محکم و با تموم قدرت به سطح آب فوت کرد!

اما اون نتونست هیچ حبابی درست کنه!

the-bubble-mystery-story-9

یک روز که تیکی تیکی حسابی بازی کرده بود و گرمش شده بود، تصمیم گرفت که بره و توی آب خنک برکه شنا کنه!

the-bubble-mystery-story-10

و بعد اون چشمش به ماهی‌ها افتاد که داشتن توی آب نفس می‌کشیدن و حباب درست می‌کردن!

حباب‌های بزرگ و حباب‌های کوچیک!

the-bubble-mystery-story-11

وقتی‌که ماهی‌ها نفس می‌کشیدن، گاز از توی دهنشون میومد بیرون و بلوپ بلوپ می‌رفت روی سطح آب!

the-bubble-mystery-story-12

تیکی تیکی خوشحال بود! اون راز حباب‌های بامزه رو فهمیده بود!

the-bubble-mystery-story-13

یک سال بعد، وقتی خواهر تیکی تیکی برای اولین بار به برکه اومد، از تیکی تیکی پرسید که حباب‌ها چه‌جوری درست می‌شن!

و تیکی تیکی خواهرش رو برد زیر آب تا نفس کشیدن ماهی‌ها رو بهش نشون بده!

the-bubble-mystery-story-14

Courtesy of mooshima.com



***

  •  

***

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *