قصه کودکانه
زن و مرغ چاق
طمع زیاد خوب نیست!
– بازنویسی: سید حسن ناصری – احمد باقری نژاد
– برگرفته از: قصه های رنگارنگ 10
– برگرفته از: قصه های رنگارنگ 10
زنی مرغی داشت که هرروز یک تخم میگذاشت و زن از این بابت خیلی خوشحال بود؛ اما کمکم طمع زن بیشتر شد. او تخممرغهای بیشتری میخواست.
با خودش فکر کرد اگر غذای بیشتری به مرغ بدهد، تخم بیشتری میگذارد. زن آنقدر به مرغ دانه داد که مرغ چاق و تنبل شد و از تنبلی دیگر هیچ تخمی نگذاشت.
این داستان به ما میآموزد که اگر طمع داشته باشیم، ممکن است آنچه را هم که داریم از دست بدهیم.