قصه-کودکانه-زرافه‌ای-که-قایق-شد

قصه کودکانه: زرافه‌ای که قایق شد | به یکدیگر کمک کنیم

قصه کودکانه پیش از خواب

زرافه‌ای که قایق شد

گردآوری و بازنویسی: حسن ناصری

جداکننده متن Q38

به نام خدا

در یک جنگل سبز و خرم چند ماه باران نبارید. از بی‌آبی، برگ درخت‌ها زرد شد و گیاهان پژمرده شدند و رودخانه‌ی وسط جنگل خشک شد. بسیاری از حیوان‌ها از میان رودخانه‌ی خشک گذشتند و برای پیدا کردن غذا به آن‌طرف رودخانه رفتند؛ اما چند روز بعد باران شدیدی آمد و رودخانه دوباره پرآب شد. جریان آب آن‌قدر سریع بود که خیلی از حیوان‌ها دیگر نمی‌توانستند از رودخانه عبور کنند و پیش خانواده‌شان برگردند.

در نزدیکی جنگل یک زرافه‌ی مهربان زندگی می‌کرد. یک روز که زرافه به کنار رودخانه آمد چند تا میمون را پشت خود سوار کرد و به کمک پاهای بلندش به‌راحتی از رودخانه گذشت و میمون‌ها را آن‌طرف پیاده کرد.

قصه کودکانه: زرافه‌ای که قایق شد | به یکدیگر کمک کنیم 1

میمون‌ها برای تشکر چند تا موز شیرین به زرافه دادند. زرافه تصمیم گرفت کنار رودخانه زندگی کند. حالا او قایق مسافربری حیوان‌های کوچولو شده بود و آن‌ها در عوض، همیشه برایش خوراکی‌های خوش‌مزه می‌آوردند.



***

  •  

***

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *