قصه-های-شب-برای-کودکان-ایپابفا-خانم-تروده

قصه کودکانه : خانم ترودِه / لجبازی و فضولی کار خوبی نیست

قصه کودکانه پیش از خواب

خانم ترودِه

نویسنده: برادران گریم

مترجم: سپیده خلیلی

جداکننده متن Q38

به نام خدا

روزگاری، دختربچه‌ای بود که خیلی لجباز و فضول بود. او با این اخلاق بدش همه را اذیت می‌کرد. حتی به حرف پدر و مادرش هم گوش نمی‌کرد و هر کاری که دلش می‌خواست، انجام می‌داد. خوب، معلوم است که عاقبت چنین دختری چه می‌شود!

روزی به پدر و مادرش گفت: «من حرف‌های زیادی درباره خانم تروده شنیده‌ام و می‌خواهم پیش او بروم. مردم می‌گویند، دوروبرش پر از چیزهای عجیب و قشنگ است. آن‌قدر که آدم از دیدن آن‌ها سیر نمی‌شود. دلم می‌خواهد آن چیزها را ببینم.»

پدر و مادرش که درباره خانم تروده شنیده بودند و می‌دانستند که او زن خطرناکی است، گفتند: «او زن بدجنسی است و کارهای بدی می‌کند، رفتن پیش او درست نیست. اگر بروی دیگر بچه ما نیستی.»

ولی دختر به حرف آن‌ها اهمیتی نداد و رفت. همین‌که چشم خانم تروده به او افتاد، پرسید: «چرا این‌قدر رنگت پریده است؟»

دختر درحالی‌که می‌لرزید، جواب داد: «من از چیزی که دیده‌ام، خیلی ترسیده‌ام.»

– تو چه دیده‌ای؟

– مرد بدقیافه‌ای روی پله‌های شما نشسته بود. از او ترسیدم.

– او برایم زغال می‌آورد.

– بعد، یک مرد سبز را دیدم.

– او شکارچی من است.

– یک مرد و سه خر هم دیدم.

– او هم قصاب من است.

– آه، خانم تروده، وقتی از بیرون و از پنجره، توی خانه شما را نگاه کردم، دیدم که به‌جای شما، شیطان با کاکل آتشین نشسته بود، از دیدن آن خیلی ترسیدم.

زن گفت: «که این‌طور! پس تو صورت واقعی مرا دیدی! مدت‌ها بود که منتظرت بودم تا بیایی و خانه‌ام را روشن کنی.»

آن‌وقت دختر را به یک تکه هیزم تبدیل کرد و او را در آتش انداخت، کنار آن نشست و خودش را گرم کرد و گفت: «تو خانه‌ام را روشن کردی!»

 

the-end-98-epubfa.ir

نتیجه اخلاقی: لجبازی و فضولی، کاری شیطانی و ناپسند است.



***

  •  

***

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *