قصه کودکانه تالیا و گاو بامزه! – موشیما

قصه کودکانه جدید تالیا و گاو بامزه!

قصه کودکانه جدید

تالیا و گاو بامزه

تالیا به همراه مادربزرگش و گاوشون که اسمش خال‌خالیه، توی روستا زندگی می‌کنن! مادر و پدر تالیا توی شهر کار می‌کنن!

talia-and-the-funny-cow-story-1-2
talia-and-the-funny-cow-story-3

هرروز صبح زود، مادربزرگ تالیا رو بیدار می‌کنه تا طلوع خورشید رو تماشا کنه! بعد از این‌که خورشید بالای آسمون میاد، مادربزرگ تالیا رو حمام می‌کنه و کمکش می‌کنه تا دندون‌هاش رو مسواک بزنه، صورتش رو بشوره و موهاش رو شونه کنه!

talia-and-the-funny-cow-story-1-4
talia-and-the-funny-cow-story-1-5

وقتی تالیا کامل تمیز و سرحال می‌شه، مادربزرگ بهش فرنی و شیر می‌ده! فرنی خیلی خوشمزه است اما تالیا شیر رو بیشتر دوست داره! چون اون شیر مال گاوشون خال‌خالیه! شیر خال‌خالی خوشمزه و خامه‌ایه!

بعد از خوردن صبحانه، تالیا و مادربزرگ زیر درخت می‌شینن و مادربزرگ برای تالیا قصه می‌گه!

talia-and-the-funny-cow-story-1-6

بعد از تموم شدن قصه‌ها، مادربزرگ به تالیا شیر خوشمزه‌ی خامه‌ای با کلوچه می‌ده! مادر و پدر تالیا وقتی اومده بودن تالیا رو ببینن، این کلوچه‌ها رو براش آوردن! کلوچه‌های شکلاتی! شیرینی موردعلاقه‌ی تالیا!

talia-and-the-funny-cow-story-7-

وقتی تالیا کلوچه رو می‌خوره، خال‌خالی به تالیا نگاه می‌کنه! تالیا خیلی دوست داره که کلوچه‌هاش رو با خال‌خالی تقسیم کنه! اما مادربزرگ همیشه فقط یک دونه کوکی به تالیا می‌ده و این فقط برای خود تالیا کافیه و به خال‌خالی نمی‌رسه!

talia-and-the-funny-cow-story-8

اون روز بعد از تموم شدن داستان‌ها، تالیا یواشکی دنبال مادربزرگ رفت، جوری که مادربزرگ نفهمه! تالیا فهمید که مادربزرگ کلوچه‌ها رو توی یک سینی توی فر نگه می‌داره!

talia-and-the-funny-cow-story-9

تالیا دوید بیرون و به خال‌خالی گفت:

خال‌خالی! نگران نباش! خیلی زود برای تو هم کلوچه میارم!

talia-and-the-funny-cow-story-10
talia-and-the-funny-cow-story-11

بعدازظهر اون روز، تالیا و مادربزرگ کمی چرت زدن و بعد بیدار شدن تا غروب خورشید رو تماشا کنن!

talia-and-the-funny-cow-story-12

بعد از غروب خورشید، تالیا یواشکی توی آشپزخونه رفت. اون در فر رو باز کرد و کلوچه‌ها رو بیرون آورد تا برای خال‌خالی ببره!

talia-and-the-funny-cow-story-13

وقتی تالیا کلوچه‌ها رو به خال‌خالی می‌ده، خال‌خالی اونو لیس می‌زنه!

تالیا به خال‌خالی می‌گه:

این یه راز کوچولو بین ما دوتاست! به کسی نگیا!

و بعد هردوی اون‌ها می‌خندن!

talia-and-the-funny-cow-story-14

Courtesy of mooshima.com

(این نوشته در تاریخ 4 سپتامبر 2023 بروزرسانی شد.)



***

  •  

***

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *