قصه کودکانه پیش از خواب
جادوگر و حیوانهای خانگیاش
گردآوری و بازنویسی: حسن ناصری
در روزگاران قدیم جادوگرها حیوان خانگی نداشتند؛ اما روزی یکی از آنها تصمیم گرفت که برای خودش چند تا حیوان پیدا کند. حیوانها وقتی از تصمیم جادوگر باخبر شدند همه جلو خانهاش صف کشیدند.
جادوگر تمام حیوانهایی را که رنگشان سیاه نبود حذف کرد. چون سیاه، رنگ موردعلاقهاش بود و چون شبها کار میکرد، تمام حیوانهایی را که شبها میخوابیدند کنار گذاشت. از حیوانهای باقیمانده گربهی سیاه را انتخاب کرد تا همیشه در کنارش باشد. خفاش را انتخاب کرد تا در تاریکی شب راهنمایش باشد. جغد را انتخاب کرد؛ چون حیوان باهوشی بود و کلاغ را انتخاب کرد تا خبرهای روز را برایش بیاورد.
از همان موقع خیلیها از این حیوانها میترسند. ولی در حقیقت حسودی میکنند. چون جادوگر به این حیوانها محبت میکند و به آنها خوراکیهای خوشمزه میدهد.