قصه-کودکانه-بلبل-و-امپراتور

قصه کودکانه: بلبل و امپراتور / چیزهای طبیعی بهتر از چیزهای ساختگی است

قصه کودکانه

بلبل و امپراتور

چیزهای طبیعی بهتر از چیزهای ساختگی است

– بازنویسی: سید حسن ناصری – احمد باقری نژاد
– برگرفته از: قصه های رنگارنگ 10

به نام خدا

سال‌ها پیش، امپراتوری در کشور چین زندگی می‌کرد که عاشق آواز پرنده‌ها بود. یک روز او چهچهه‌ی زیبای بلبلی را شنید. دستور داد تا بلبل را بگیرند و به قصر بیاورند.

امپراتور وقتی پرهای طوسی و سیاه پرنده را دید زیاد خوشش نیامد؛ اما همین‌که پرنده شروع به آواز خواندن کرد، امپراتور از شادی به گریه افتاد.

بلبل خوش‌آواز در قفس زندانی بود؛ اما راضی بود، چون امپراتور را خیلی دوست داشت.

چند وقت بعد، بازرگانی یک بلبل مصنوعی به امپراتور هدیه کرد. بلبل مصنوعی بدنش از سنگ‌های قیمتی پوشیده شده بود و آواز می‌خواند. امپراتور آن‌قدر از بلبل مصنوعی خوشش آمد که بلبل خودش را آزاد کرد.

امپراتور آن‌قدر از بلبل مصنوعی خوشش آمد که بلبل خودش را آزاد کرد.

اما چند روز بعد، بلبل مصنوعی خراب شد و دیگر صدایش درنیامد. هیچ‌کس هم بلد نبود آن را تعمیر کند. امپراتور بیچاره که عادت کرده بود با صدای بلبل بخوابد، دیگر خوابش نمی‌برد و شب‌های زیادی بیدار ماند و بیمار شد.

این خبر بین مردم پخش شد.

وقتی این خبر به گوش بلبل رسید، از جنگل تا قصر امپراتور پرواز کرد و با صدای بلند برایش آواز خواند. امپراتور به خواب عمیقی فرورفت.

ازآن‌پس، بلبل و امپراتور هیچ‌وقت از هم جدا نشدند.

متن پایان قصه ها و داستان



***

  •  

***

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *