قصه منظوم
__ فوتبالیست های محله __
طنز فوتبالی برای بچه ها
گزارشگر:
خبر خبر خبردار!
خبر به کوچه، بازار
دو تیم داریم، دو تیم خوب
توپ میزنند صبح تا غروب
صف زده تیم تپلی
برابر تیم قلی
تیم قلی راستی که تکنیک داره
مربیاش یه پالتوی شیک داره
تیم قلی:
بازیکناش منظماند
موقع بازی با هماند:
نازنازی و کاکل زری
قلقلی و مش رمضون
قندی و زیرک، حسنی
یه تیم و هفت تا بازیکن
اینها تو تیم قلیاند
البته یک کم شلیاند
تیم تُپلی:
برابر تیم قلی
صف زده تیم تپلی:
کوتوله و نیم وجبی
ببری و گرگی، شیطونک
عبدلی و آتشپاره
توپ میزنند با صد کلک
تکنیک و مکنیک ندارند
قیافه شیک ندارند
شوت میکنند از راه دور
گل میزنند با ضرب و زور
این هم آقای داوره
از همه داورها سره
می افته لای دست و پا
هی میره پایین و بالا
یه بقچه کارت زرد داره
جیک بزنی در میاره
داور:
داور این بازی منم
کارت میدهم، سوت میزنم
جر توی بازی ممنوعه
زبون درازی ممنوعه
حرف حساب، حرف منه
کی میتونه رو حرف من، حرف بزنه؟
کاپیتان تیم قلی:
بنده جناب زیرکم
میون گلزنها تکم
فکر نکنید من شلیام
گلزن تیم قلیام
الاکلنگ و تیشه
قلی برنده میشه
کاپیتان تیم تپلی:
منم جناب عبدلی
گلزن تیم تپلی
گل میزنم با ضرب و زور
با توپ میرم داخل تور
الاکلنگ و رنده
تپلی میشه برنده
داور:
سوت، سوت بازی رو آغاز کنید
دروازه همدیگه رو باز کنیدا
گزارشگر:
آهای آهای گوش کنید
هر چی تو کله دارید
همه رو فراموش کنید
بچههای تیم قلی
با بچههای تپلی
دارند سرود میخونند
با هم چه مهربونندا
بازیکنان هر دو تیم با هم سرود میخوانند:
زمین بازی گلیه
به توپ داریم قلقلیه
لیز میخوره هوا میره
نمیدونی تا کجا میره
ما این توپ رو نداشتیم
در اینجا سبزی کاشتیم
سبزی رو کردیم درو
بردیم گذاشتیم گرو
تا این توپ رو خریدیم
به آرزو رسیدیم
گزارشگر:
یه توپ داریم قلقلیه
زمین بازی گلیه
صاف شده مثل سرسره
هر کی به یاد سر میخوره
از طرف تیم قلی:
کاکل زری میاد جلو،
هی میخوره تلو تلو
پاس میده توپ رو به حسن
داد میزنه: بزن، بزن!
حسنی کجاست؟
چرت میزنه
داره به تن به نیم تنه
نیم تنهاش پاره شده بیچاره
نیم تنه غیر از این داره؟
– نداره
حسنی میاد تالاپ، تلوپ
شوت میکنه با کفش و توپ
تا حسنی میکنه شوت
داور میاد میزنه سوت
یعنی خطا، خطا شده
کفش حسن هوا شده
خورده به پای عبدلی
عبدلی کله پا شده
توپ میشه مال عبدلی
پکر میشه تیم قلی
از سوی تیم تپلی
توپ رو میقاپه عبدلی
شوت میکنه از راه دور
با توپ میره داخل تور
صد آفرین به عبدلی
گل میزنه عجب گلی!
راستی که غوغا میشه
دروازه تیم قلی وا میشه
قندی که خیلی شلیه
دروازه بان قلیه
قدی داره خیلی بلند
ایستاده مثل کله قند
حسنی به او غر میزنه
قندی چرا شل شدی؟
باعث این گل شدی!
با هم میشن گلاویز
تو گلها میخورن لیز
داور بازی میرسه
یه کارت میده به هر دو تا
میکنه آنها رو جدا
وقتی که قندی پا میشه
توپ گلی هوا میشه
از سوی تیم تپلی
ببری میاد با شیطونک
توپ رو میقاپن با کلک
قلش میدن از چپ و راست
داد میزنن: گرگی کجاست؟
گرگی میاد مثل یه گرگ
با هیکل خیلی بزرگ
با ضرب و زور و جیغ و داد
جلو میاد، جلو میاد
با جیغ او تیم قلی، بره میشه
روانه دره میشه
توپ رو با کله میزنه
قندی رو از جا میکنه
توپ رو زمین وول میخوره
قندی تو گل قل میخوره
دوباره غوغا میشه
دروازه تیم قلی وا میشه
پیر و جوون و مرد و زن
سوت میکشن، داد میزنن:
صد آفرین به گرگی
چه گلزن بزرگی!
از دست تیم تپلی
پکر میشه تیم قلی
قندی دیگه قند نداره
تو چهره لبخند نداره
توپ رو میده به ناز نازی
او میده توپ رو به حسن
جیغ میزنه: بزن بزن!
از طرف تیم قلی
حسنی میآد تالاپ تلوپ
میکنه حمله پا به توپ
یه پاس میده به زیرک
او میزنه به تیرک
دروازه بان تپلی، نیم وجبی
نیم وجبی جست میزنه
توپ رو با یک دست میزنه
توپ میرسه به عبدلی
پکر میشه تیم قلی
عبدلی توپ رو میگیره
به سوی دروازه میره
از طرف تیم قلی، مش رمضون
مثل مریضِ نیمه جون
هول هولکی سر میرسه
زیرک از اون ور میرسه
توپ رو یهو قاپ میزنه
میآد به میدون یه تنه
با همه درگیر میشه او
یه مرتبه شیر میشه او
تا لب دروازه میره
یه کم قیافه میگیره
صد آفرین به زیرک
باز میزنه به تیرک
دروازهبان تپلی
بازی رو آغاز میکنه
توپ میپره توی هوا
یه خورده پرواز میکنه
از طرف تیم قلی
مش رمضون بدو بدو
چار دست و پا میاد جلو
توپ رو میگیره از هوا
جیغ میزنه:
قندی بیا!
قندی کنار دروازه
دراز کشیده بی خیال
گاز میزنه به سیب کال
پا میشه توپ رو به گیره
توپ توی دروازه میره
دوباره غوغا میشه
دروازه تیم قلی وا میشه
قندی که خیلی پکره
این ور و اون ور میپره
توپ رو میگیره بی هدف
قلش میده به یک طرف
قلقلی اون رو میگیره
به سوی دروازه میره
توپ رو میده به زیرک
او میزنه به تیرک
دفاع تیم تپلی،
صف میکشند دروازه رو میبندند
برای هم دست میزنند، میخندند
یه مرتبه تیم قلی لج میکنه
دهانشو برای تیم تپلی کج میکنه
تا میتونند به جای توپ
پا میزنند به اون و این
چند تا میرن قایم میشن
چند تا میافتند به زمین
تیم قلی یواش یواش قوی میشه
بیا ببین که چی میشه
آتشپاره با شیطونک
با قلدری، دوز و کلک
قاپ میزنن توپ رو به زور
با توپ میرن داخل تور
گل میشه، گل!
یک گل خوب
هوا میره چماق و چوب
قلقلی از تیم قلی
میخنده به دروازهبان تپلی
دروازهبان تپلی، نیم وجبی
جست میزنه به سوی او
چنگ میزنه به روی او
شیطونک او را با لگد
میزنه اما خیلی بد
از سوی تیم تپلی
ببری میاد با قلدری
چک میزنه به قلقلی
قلقلی از ضربه چک
فوری میشه زهره ترک
شروع میشه بزن بزن
این میگه من، اون میگه من
چوب و چماق و چنگ و سنگ
بین دو تیم جنگ میشه، جنگ
داور بازی با چماق
چی میزنه تاراق تارق
میزنه بر فرق همه
زخمی میشن به عالمه
دو تیم رو بیهوش میکنه
ضعیفتر از موش میکنه
طبیب باشی پیدا میشه
میچرخه مثل فشفشه
میخنده شاد و شنگول
میاد جلو با آمپول
قیل میکنه، قال میکنه
با آمپولش آنها رو دنبال میکنه
مردم اون محله رو
خندون و خوشحال میکنه