کتاب قصه مصور کودکان
قُدقُد، مرغ فلفلی
آموزش اولیه کودکان ۳ تا ۷ ساله
چاپ: 1368
ایپابفا: سایت کودکانهی قصه کودک و کتاب کودک
به نام خدا
«قُدقُد» مرغ کوچولوی بامزهای بود که در مرغدانی فلفلی با بقیهی مرغها زندگی میکرد.
قدقد صبح تا غروب توی خاکروبهها پرسه میزد و دانه جمع میکرد و میخورد. برای همین هم چینهدان قدقد همیشه پر از چیزهای جورواجور، مثل گندم، جو، پوست تخمه و حتی سنگ و کلوخ بود.
قدقد روزی یک تخم میگذاشت و آنها را جمع میکرد.
یک روز که تخممرغهای قدقد به ده تا رسیده بود، احساس کرد که دلش میخواهد روی آنها بخوابد و بعد از مدتی ده تا جوجه طلائی و خوشگل داشته باشد.
قدقد میدانست که برای اینکه تخممرغهای او تبدیل به جوجه شوند، باید بیستویک روز تمام روی آنها بخوابد.
همینطور که قدقد روی تخممرغهایش خوابیده بود، چشمهایش را رویهم گذاشته بود و با خودش فکر میکرد که چند روز دیگر ده تا جوجه طلائی و کوچولو خواهد داشت؛ اما متوجه نشد که فلفلی از پشت سرش یک تخم دیگر زیرش گذاشت و رفت.
قدقد هرروز تخممرغها را مرتب میکرد و میشمرد. ولی متوجه نمیشد که تخممرغهایش بهجای ده تا، یازدهتا است.
بالاخره روز بیست و یکم شد و جوجهها، یکییکی و دوتادوتا از تخمها بیرون آمدند و شروع کردند به جیکجیک کردن و از روی زمین دانه جمعکردن.
همه جوجهها زرد طلائی بودند غیر از یکی از آنها که رنگش با بقیه فرق داشت و به چشم قدقد کمی هم زشت و بیریخت میآمد. از همه بدتر اینکه انگشتهایش هم به هم چسبیده بود.
دو سه روزی که گذشت و جوجهها توانستند خوب راه رفتن را یاد بگیرند، قدقد آنها را برای گردش و هواخوری و دانه جمعکردن از لانه بیرون آورد.
قدقد و جوجههایش آمدند و آمدند تا به لب رودخانه رسیدند؛ اما همینکه به کنار رودخانه رسیدند یکدفعه آن جوجهی زشت توی آب رودخانه پرید. قدقد از دیدن این منظره چنان هول کرد که نزدیک بود از ترس غش کند و به زمین بیفتد.
قدقد که خیلی ترسیده بود، با ترسولرز، قدقد کنان و پرپرزنان خودش را به لب آب رساند و سعی کرد که جوجهاش را نجات بدهد. ولی نشد که نشد. در عوض، جوجه به وسط آب رفت.
چند لحظه بعد، در مقابل چشمان وحشتزده قدقد و سایر جوجهها، جوجه زشت و بیریخت در وسط آب شروع کرد به شنا و آببازی کردن.
قدقد که دید جوجهاش غرق نشده و دارد روی آببازی میکند، کمی خیالش راحت شد.
اما قدقد هر چه با خودش فکر کرد نتوانست بفهمد چرا بچهی زشت او میتواند در آب شنا و جستوخیز کند، ولی بقیه بچههایش نمیتوانند این کار را بکنند.
طفلک قدقد نمیدانست که تخم یازدهمی که فلفلی زیرش گذاشته بود، تخم اردک بوده و نه تخممرغ.
***
(این نوشته در تاریخ 20 سپتامبر 2021 بروزرسانی شد.)