قصه های کره ای

قصه عامیانه‌ی کره‌ای « کوه و رودخانه‌ها »

قصه « کوه و رودخانه‌ها »
قصه عامیانه‌ی کره‌ای


نویسنده: زونگ این سوب
مترجم: جمشید سلطانی

به نام خدا

در زمان‌های قدیم، جایی بود که غذاها از درخـت غذا رشد می‌کرد و لباس‌ها از درخت لباس رشد می‌کردند و درآنجا غول قوی‌هیکل و ترسناکی زندگی می‌کرد.

غول به‌قدری بزرگ بود که بلندی گوش‌هایش به هجده متر می‌رسید. او نمی‌توانست لباسی بپوشد چون در تمام سرزمین پارچه به‌اندازه‌ی کافی وجود نداشت که بدنش را بپوشاند. به خاطر همین او کل سال را لخت بود و زمستان‌ها از شدت سرما رنج می‌برد.

در زمان «دَن گون»، پادشاه برای غول بیچاره خیلی ناراحت بود و دستور داده بود که از تمام استان‌ها هرچه می‌توانند پارچه جمع‌آوری کنند و به خیاط‌ها دستور داد تا لباس بلندی برای غول بدوزند. بعد از چند ماه کار دوخت لباس به پایان رسید، اما لباس خیلی کوتاه بود. کاری نمی‌شد کرد چون پارچه‌ی اضافی وجود نداشت.

پادشاه لباس را به غول هدیه کرد. غول با خوشحالی لباس را پوشید و شادی کنان روی کوه بزرگ نزدیک «سز» به رقصیدن مشغول شد. ناگهان تمام سرزمین تاریک شد، چون وقتی غول می‌رقصید لباسش جلوی پرتوهای خورشید را می‌گرفت. تمام محصولات کشاورزی و درخت‌ها در تاریکی از بین رفتند، ازاین‌رو مردم از پادشاه خواستند تا غول را به‌جای دیگری بفرستد.

پادشاه در فکر فرورفت و به سپاهش دستور داد تا غول را بیرون کنند و به آن‌طرف مرزها بیندازند.

یک گروه از قوی‌ترین جنگاوران برای رساندن پیام پادشاه به غول اعزام شدند. وقتی سربازان به نوک کوه یعنی جایی که غول در آنجا ایستاده بود رسیدند. همگی باهم با صدای بلند فریاد زدند، اما غول نمی‌توانست صدای آن‌ها را بشنود چون‌که فاصله‌ی گوش‌هایش تا پاهایش خیلی زیاد بود. به همین خاطر سربازان از پاهای غول بالا رفتند و بعد از چندین ماه به ناف غول رسیدند. یک بار دیگر سربازان فریاد زدند: «آهای، آقا غوله! لباست جلوی نور خورشید رو گرفته و محصولات رشد نمی کنن. پادشاه دستور داده که از شهر خارج بشی و به اون طرف مرزها بری.»

ازاین‌رو غول به سرزمین خشک و بی آب‌وعلف «منچوری» فرستاده شد. خیلی زود غول تشنه و گرسنه شد و شروع به خوردن خاک زمین و نوشیدن آب دریا کرد.

طولی نکشید که شکمش شروع به غرش کرد و روده‌هایش شروع به تخلیه کردند. از مدفوع غول بزرگ‌ترین سلسله جبال به نام کوه «بگدوسان» (کوه با قله‌ی سفید) به وجود آمد و از ادرارش دو کانال آب قدرتمند یکی مقابل غول و دیگری پشت سرش همدیگر را قطع کردند. این دو کانال بزرگ‌ترین رودخانه‌های شمال مرز کره هستند. دو رودخانه که یکی نامش دومانگ گانگ است و دیگری آمون گانگ. همچنین در بالای کوه، جایی که در آن دو رودخانه‌ی بزرگ سرچشمه می‌گیرند، دریاچه‌ی بزرگ و دیگری به نام «کزونزی» به معنی دریاچه‌ی آسمانی یا «یونگ دام» به معنی دریاچه‌ی اژدها وجود دارد. این دریاچه از ادرار غول به وجود آمده است.

***



***

  •  

***

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *