قصه صوتی کودکانه
خانم گل و گل آقا
قصهنویس: سودابه مسرور
(داستان از دقیقه 3:55 شروع میشود.)
آغاز داستان:
یکی بود، یکی نبود. زیر گنبد کبود، توی این دنیایی که هست هزار بود و نبود، رودی بود، درختی بود، گلهای رنگارنگی بود، باغ خوب و قشنگی بود. توی اون باغ قشنگ، از چهار فصل خدا، بود بهارک بچه ها.
میدونید کوچولوها فصل بهار چه فصلیه؟ اولین فصل خدا. قشنگترین روزهای ما. توی اون دنیای سبز، توی اون باغ قشنگ، بود پر از پرنده های رنگارنگ…
(این نوشته در تاریخ 28 اکتبر 2022 بروزرسانی شد.)
منم دهه ۶۰ی هستم
بسیار زیبا و دلنشین❤❤
یاد روزهای گذشته بخیر??
سلام من متولد ۵۶ هستم من کتاب داستان خانم گل و گل آقا رو خوندم اون موقع ۱۱ ساله بودم یادش بخیر … بسیار سپاسگزارم
سلام خواهش می کنم.
خیلی ممنون که داستان گل خانم و گل آقا رو گذاشتین
بهترین داستان صوتی دوران بچه گی
خیلی لذت بخش بود
سلام. خواهش می کنم.
مطمئنم دهه شصتی هستی. چون منم متولد۶۲ هستم. پیداش کردم. ۶ سالم بود که این نوار کاست رو مادرم از اصفهان واسم خرید اورد فسا ) شیراز
سلام. بله . من هم دهه شصتی هستم.
به خدا الان این و پیدا کردم اولین موزیکالی بود که مادرم برام خرید بعد ش هم شغال دانشمند و خروس کاکول زری رو برام گرفت باور کنید دارم گریه میکنم که بالاخره تونستم پیداش کنم… واقعا ممنونم ?❤
چه جالب منم هر دو تای این نوار قصه ها رو گوش داده بودم ?⚘️