قصه آموزنده داوینچی
شیر
نویسنده: لئورناردو داوینچی
(نویسنده، نقاش و مخترع ایتالیایی)
مترجم: لیلی گلستان
برگرفته از کتاب: قصه ها و افسانه ها
بچه شیرها، با چشمانی که هنوز از زمان تولدشان بسته مانده بود و به نظر خوابیده میآمدند، میان پاهای مادهشیر لمیده بودند و دنبال پستانهای مادر میگشتند. شیر نر از دور این منظره را تماشا میکرد.
روز سوم، سلطان حیوانات از جایش بلند شد و درحالیکه یالهایش را تکان میداد، فریادی قوی کشید که مانند صدای رعد همهجا را تکان داد.
با شنیدن صدای غرش، بچه شیرها، چشمهایشان را باز کردند و به جنبوجوش افتادند، درحالیکه دیگر حیوانات جنگل از ترس به اینطرف و آنطرف فرار میکردند.
شیر نر به این شکل بچههایش را بیدار میکند و به این شکل به کوچولوهایش جرئت میدهد؛ بهاینترتیب آنها به یادگیری علاقهمند میشوند و روحشان پرورش پیدا میکند.
***