قصهها و افسانههای آموزنده ازوپ یونانی
هویت نادرست
نگارش: اس اِی هندفورد / ترجمه: حسین ابراهیمی
به نام خدا
گرگی با خود فکر کرد اگر لباس مبدّل بپوشد، غذای فراوان به دست خواهد آورد. ازاینرو بهقصد فریب چوپان، پوستینی به تن کرد و بیآنکه کسی متوجه شود، به گلهای که در مرغزار میچرید، پیوست. شب که شد چوپان، گرگ را نیز با گوسفندانش به آغل برد و درِ آغل را محکم بست. آنگاه چون گرسنه بود کاردش را برداشت و یکی از گوسفندان گله را برای شام کشت. ازقضای روزگار گوسفندی که او انتخاب کرد، همان گرگ بود.
تظاهر به شخصیتی متضاد با شخصیت اصلی شخص، او را به دردسر خواهد انداخت. چنین تظاهری زندگی بسیاری را به باد داده است.