سيلي-نقد-قصه-ها-و-افسانه-ها

قصه آموزنده ازوپ: همیشه در اشتباه | جنایتکار تابع عقل و منطق نیست

قصه‌ها و افسانه‌های آموزنده ازوپ یونانی

همیشه در اشتباه

نگارش: اس اِی هندفورد / ترجمه: حسین ابراهیمی

جداکننده متنz

به نام خدا

بره‌ای از رودخانه آب می‌خورد. گرگی بره را دید و به فکر یافتن بهانه‌ای موجه برای خوردن او افتاد. گرگ بالادست بره، کنار آب ایستاد و بهانه گرفت که آب را گل‌آلود می‌کند تا او نتواند آب بنوشد.

بره گفت که فقط با نوک زبانش آب می‌نوشد و از این گذشته پایین‌دست گرگ ایستاده و ممکن نیست آب بالادست را گل کند.

گرگ که دید بهانۀ او معقول نبوده است گفت: «بسیار خوب ولی پارسال تو به پدر من اهانت کردی.»

بره گفت: «ولی پارسال که من اصلاً به دنیا نیامده بودم.»

گرگ گفت: «جواب‌های معقولی می‌دهی. بااین‌همه من می‌خواهم تو را بخورم!»

وقتی کسی قصد کشتن دیگری را دارد، گوشش به حرف‌ها و استدلال‌های طرف مقابلش بدهکار نیست.



***

  •  

***

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *