قصهها و افسانههای آموزنده ازوپ یونانی
دیگ به دیگچه میگوید رویت سیاه
نگارش: اس اِی هندفورد / ترجمه: حسین ابراهیمی
به نام خدا
گرگی گوسفندی را از گلهای دزدیده بود و به لانهاش میبرد که شیری از راه رسید و آن را از چنگ او بیرون آورد.
گرگ کمی دورتر و در محل امنی ایستاد و به شیر گفت: «تو حق نداری مال مرا از من بدزدی.»
شیر خندید و گفت: «البته، حق با شماست؛ اما تردیدی ندارم که این گوسفند را یکی از دوستانم به من هدیه داده است.»
این حکایت به راهزنانی طعنه میزند که به هنگام بداقبالی به یکدیگر دستبرد میزنند.