افسانه-هاي-ازوپ-خرده‌فروش-بی‌ایمان

قصه آموزنده ازوپ: خرده‌فروش بی‌ایمان || برای پول به هر کاری تن نده

قصه‌ها و افسانه‌های آموزنده ازوپ یونانی

خرده‌فروش بی‌ایمان

نگارش: اس اِی هندفورد / ترجمه: حسین ابراهیمی

جداکننده متنz

به نام خدا

روزگاری مردی مجسمه‌ای چوبی از هِرمِس ساخت و آن را برای فروش به بازار برد. ازآنجاکه پس از مدتی، خریداری به سراغ او نیامد، مرد برای جلب‌توجه مردم با صدای بلند شروع به تبلیغ کرد. او فریاد کشید آنچه برای فروش آورده یکی از خدایانی است که صاحب خود را به ثروت و سعادت خواهد رساند.

یکی از رهگذران از او پرسید: «راستی؟ اگر این خدا این‌طور است که ادعا می‌کنی، چرا می‌خواهی آن را بفروشی؟ عاقلانه‌تر این است که آن را برای خودت نگه داری و از کمک‌های او بهره‌مند شوی.»

مرد پاسخ داد: «اما من الآن به پول احتیاج دارم. درحالی‌که این خدا به این زودی چیزی به کسی نمی‌دهد!»

مردی که در این حکایت از او صحبت می‌شود یکی از آن‌هایی است که برای پول به هر کاری تن می‌دهند و برای اعتقادات خود اهمیتی قائل نیستند.

(این نوشته در تاریخ 20 فوریه 2022 بروزرسانی شد.)



***

  •  

***

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *