به نام خدا
قصهها و داستانهای آموزنده لافونتِن
نوشته: ژان دو لا فونتن
ترجمه: احمد نفیسی
داستان خری که بت مقدس را میبرد
بت مقدسی را که پیروان بسیار داشت بر پشت خری از جایی به جایی میبردند. خر از هرکجا میگذشت مردم بتپرست با دیدن بت به او کرنش کرده با احترام، کلاه از سر برمیداشتند و میایستادند تا خر بگذرد.
خرک بیچاره و نادان میپنداشت که مردم به او احترام میکنند و به این جهت با غرور راه میرفت و خیلی به خود مینازید.
یکی از بتپرستها که متوجه اشتباه خر شده بود گفت: ای خر نادان، بیهوده خود را بزرگ مپندار! اگر ما کرنش میکنیم برای احترام به تو نیست، برای بزرگ شمردن بت ماست که تو آن را میبری.
بسیاری مردم هستند که نمیدانند بزرگداشت آنها به خاطر خودشان نیست. بلکه احترام به لباس و جاه و مقام آنها است. هر کس باید احترام دیگران را با کارها و پندارها و گفتارهای خوب خود جلب کند.