قصه-های-لافونتن-داستان-روباه-و-انگورها

قصه‌های لافونتن: داستان روباه و انگورها || عیب‌جویی خوب نیست

قصه‌های لافونتن

نوشته: ژان دو لا فونتن

ترجمه: احمد نفیسی

لافونتن

داستان روباه و انگورها

روباهی که از گرسنگی به حال هلاک بود به باغی رسید که پر از درخت‌های مو و انگورهای رسیده بود. روباه با اشتهای فراوان کوشید با خوردن انگورها خود را سیر کند؛ اما چون دستش به انگور نمی‌رسید پیش خود گفت که انگورها هنوز نرسیده‌اند و ترش هستند و به درد نمی‌خورند!

هر کس دستش به چیزی نرسد عیبی روی آن خواهد گذاشت.



***

  •  

***

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *