قصهها و افسانههای آموزنده ازوپ یونانی
چاهکن همیشه ته چاه است
نگارش: اس اِی هندفورد / ترجمه: حسین ابراهیمی
به نام خدا
بزی و خری در مزرعهای روزگار میگذراندند. بز به خر -که همیشه غذای کافی در اختیار داشت- حسودیش شد و یک روز به او گفت: «زندگی تو مثل عذابی است که پایانی در آن به چشم نمیخورد. تو تا کی میخواهی سنگ آسیا را بگردانی و اینهمه بار سنگین به دوش بکشی؟ توصیه میکنم خودت را درون چالهای بینداز و تظاهر کن که صدمه دیدهای، بهاینترتیب مدتی میتوانی استراحت کنی.»
خر توصیۀ او را پذیرفت؛ اما موقع افتادن بهشدت صدمه دید. صاحب خر به دنبال بیطار فرستاد، بیطار پس از معاینۀ خر دارویی از جگر سفید بز تجویز کرد؛ بنابراین صاحب خر، بز را کشت تا خرش را مداوا کند.
کسی که برای دیگران دام میگسترد، گاه به دام خود گرفتار میشود.