قصهها و افسانههای آموزنده ازوپ یونانی
شرارت آشکار
نگارش: اس اِی هندفورد / ترجمه: حسین ابراهیمی
به نام خدا
گربهای شنید که تعدادی از مرغهای مزرعهای مریض شدهاند؛ بنابراین لباس مبدّل پوشید، مثل دکترها کیفی با خود برداشت و خود را به مزرعه رساند. سپس بیرون مرغدانی ایستاد و از پشت در، حال مرغها را پرسید. مرغها از آنسوی در پاسخ دادند: «خوبیم. البته بهشرط آنکه شما ازاینجا بروید.»
افراد تبهکار هرقدر هم که به درستکاری تظاهر کنند، نمیتوانند خردمندان را فریب بدهند.