افسانه-هاي-ازوپ-خشم-و-غوغا،

قصه‌های ازوپ: خشم و غوغا، کاری از پیش نمی‌برد || لاف زدن ممنوع!

قصه‌ها و افسانه‌های آموزنده ازوپ یونانی

خشم و غوغا، کاری از پیش نمی‌برد

نگارش: اس اِی هندفورد / ترجمه: حسین ابراهیمی

جداکننده متنz

به نام خدا

شیری با الاغی شریک شدند و به شکار رفتند. وقتی به غاری رسیدند که تعدادی بز وحشی در آن بودند، شیر به انتظار بیرون آمدن آن‌ها جلوی غار ایستاد و الاغ به درون غار رفت تا با صدای عرعر خود آن‌ها را بترساند. به‌این‌ترتیب شیر بیشترِ آن‌ها را شکار کرد. آنگاه الاغ از غار بیرون آمد و از شیر پرسید کارش عالی بود یا نه. شیر به او پاسخ داد: «باور کن اگر نمی‌دانستم که الاغی، من هم از صدایت وحشت می‌کردم.»

آنان که برای آشنایان خود لاف می‌زنند باید انتظار تمسخر آنان را هم داشته باشند.



دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *