قصه کودکانه آموزنده حضرت هود و قوم عاد (2)

قصه‌های قرآن برای کودکان: حضرت هود || پیامبر قوم عاد

قصه‌های قرآن برای کودکان و نوجوانان

حضرت هود (علیه السلام)

پیامبر قوم عاد

نویسنده: میر ابوالفتح دعوتی
نقاشی: صادق صندوقی

قصه‌های قرآن برای کودکان و نوجوانان حضرت هود و قوم عاد

به نام خدا

در روزگارهای بسیار قدیم و در زمان‌های خیلی دور، سرانجام کافرانِ دوران نوح در بت‌پرستی و در ظلم و ستم خود باقی ماندند تا در پایان گرفتار طوفان شدند و شهر و دیارشان و خانه‌ها و بتکده‌هایشان در زیر امواج طوفان غرق گردید و خانه‌هاشان در زیر خاک‌ها پنهان گشت.

قصه‌های قرآن برای کودکان: حضرت هود || پیامبر قوم عاد 1

بعد از طوفان بزرگ، نوح پیامبر و پسران و پیروانش، با گوسفندان و حیواناتی که همراه داشتند، در یک زمین هموار فرود آمدند و یک شهر کوچک ساختند و این شهر اولین جایگاه مردم بعد از طوفان نوح بود.

قصه‌های قرآن برای کودکان: حضرت هود || پیامبر قوم عاد 2

ساکنان این شهر، همه از مؤمنان پاک‌دل بودند، همه‌ی آن‌ها خدا را می‌پرستیدند و برای خدا نماز می‌بردند. حضرت نوح دستورهای خدا را به آنان گفت و آنان دین نوح و راه و روش او را آموختند و زندگی پسندیده‌ای را آغاز کردند.

قصه‌های قرآن برای کودکان: حضرت هود || پیامبر قوم عاد 3

در سال‌های بعد، بعدازآنکه نوح پیامبر چشم از جهان فروبست، مردم، بیشتر و بیشتر شدند و به‌زودی هر عده و گروهی در زمین‌های دوردست ساکن شدند و شهرها و دهکده‌های فراوان پدید آوردند.

چون هنوز خبری از بیماری‌های گوناگون نبود، انسان‌ها عمر بیشتری داشتند و فرزندان بیشتری می‌آوردند.

قصه‌های قرآن برای کودکان: حضرت هود || پیامبر قوم عاد 4

در آن روزگار، مردم تا سال‌های بسیار دراز، در صلح و دوستی و شادی و پارسائی می‌زیستند. نه دروغ می‌گفتند و نه دروغ می‌شنیدند، نه دزدی می‌کردند و نه اموالشان به دزدی می‌رفت. در هر دهکده‌ای پیرمردان صالحی بودند که داستان نوح و داستان طوفان را برای مردم می‌گفتند و آن‌ها را از عذاب خدا می‌ترساندند.

لیکن در سال‌های بعد، آهسته‌آهسته، هرقدر جمعیت زیادتر شد و مردم پراکنده‌تر شدند، آرام‌آرام داستان نوح و دستورهای او رو به فراموشی رفت و مردم در کار و کشاورزی غرق شدند و نماز و عبادت خدا را کوچک شمردند، اگرچه عده‌ی ناچیزی همیشه به راه نوح استوار بودند و مردم را نصیحت می‌کردند.

قصه‌های قرآن برای کودکان: حضرت هود || پیامبر قوم عاد 5

در خیلی سال‌های بعد، بار دیگر مردم آماده‌ی پرستش بت‌های باطل شدند.

در این هنگام، برخی از بت‌های دوران نوح نیز از زیر خاک‌ها پیدا شدند و اندیشه‌ها به‌سوی بت‌پرستی گرایش یافت.

با پیدا شدن خرابه‌های بتکده‌ها از زیر خاک -که مربوط به تمدن فراموش‌شده‌ی بت‌پرستان قدیم بود- بار دیگر مردم متوجه بت‌ها و بتکده شدند و به تقلید کافران قدیم، بت‌های بزرگ و بتکده‌های عظیم ساختند و از نو، به راه و روش بت‌پرستان بازگشت نمودند و از نو، همراه رقص‌های بت‌پرستان، درهای هوی و هوس را به روی خود گشودند و از نماز و عبادت خدا دوری گزیدند.

قصه‌های قرآن برای کودکان: حضرت هود || پیامبر قوم عاد 6

با گذشت صدها سال، نوادگان نوح در همه‌جا پراکنده شدند. در هر شهر و دیاری، بت‌های تازه و آداب و عادات شگفت‌انگیز پدید آمد و هر قومی به‌سوی بدی‌ها و بت‌ها شتافتند و بت‌های فراوان در شکل حیوانات و شکل‌های گوناگون ساختند. هر بت و هر بتکده‌ای، نشان‌دهنده‌ی بزرگی و عظمت آن قوم و قبیله به‌حساب می‌آمد.

یکی از این اقوام که از دیگران جلوتر افتادند، قوم عاد بود. قوم عاد در آن روزگار، در سرزمین «احقاف» زندگی می‌کردند. «احقاف» در نزدیکی جایی بود که ما امروز آن را یَمَن می‌نامیم. قوم عاد یک گروه نیرومند، بعد از قوم نوح بودند.

قصه‌های قرآن برای کودکان: حضرت هود || پیامبر قوم عاد 7

قوم عاد، از نوادگان سام، از دوران نوح پیامبر بودند. در آن روزگار، در سرزمین قوم عاد، باران‌های پی‌درپی می‌بارید و تپه‌ها و دشت‌های وسیع آنان سیراب می‌گردید و باغ‌ها و تاکستان‌ها و نخلستان‌های آنان میوه‌های فراوان می‌داد، گوسفندان آنان در علفزارها می‌چریدند و شیر و گوشت و دیگر فرآورده‌های آنان را فراهم می‌ساختند.

در سرزمین عاد، کوه‌های سنگی و سنگ‌های بزرگ یافت می‌شد. مردم با هزاران زحمت، سنگ‌ها را از کوه‌ها به دشت‌ها آوردند و شهرهای بزرگ با خانه‌های سنگی ساختند. همچنین دره‌های تنگ را کنده‌کاری کردند، خانه‌های بسیار محکم در شکم کوه کندند و بر سر هر کوه بلندی، ساختمانی از سنگ ساختند تا علامت و یادگار قدرت و صنعت آنان باشد.

قصه‌های قرآن برای کودکان: حضرت هود || پیامبر قوم عاد 8

در میان قوم عاد، آرام‌آرام برخی قبایل، زورمند و برخی دیگر ضعیف و ناتوان شدند. با گذشت زمان، سران قبایل کم‌کم همه‌ی قدرت‌ها را در دست گرفتند و به‌زودی سران قبایل، به جبّارانی نیرومند تبدیل شدند و آنگاه… این جبّاران به ظلم و ستم و دزدی و پلیدی پرداختند و مردم نادان به یاری و کمک این ستمگران برخاستند … هر جبّاری پیدا می‌شد مردم دورش را می‌گرفتند.

قصه‌های قرآن برای کودکان: حضرت هود || پیامبر قوم عاد 9

آنگاه وقتی‌که دین نوح را به‌کلی رها کردند به نام «خرافه» و در کفر و بت‌پرستی، محکم و استوار شدند و به تمدن فراموش‌شده‌ی کافران دوره‌ی نوح روی آوردند، درهای دنیا و درهای هر چیزی به روی آن‌ها باز شد و کار و زندگی آن‌ها توسعه پیدا کرد و گمان کردند بت‌پرستی آن‌ها بهتر از خداپرستی پدرانشان بوده است؛ و این‌چنین فریفته شدند … مانند کافران امروز.

آنگاه پس‌ازاین بازگشت و دگرگونی و پس‌ازآنکه زندگانی دنیایشان توسعه یافت، گفتند: «روزگار ما بهتر از پیشینیان شده است! نمی‌بینید چه شهرهای سنگی بزرگی ساخته‌ایم! و نمی‌بینید چه قدرت و نیروی عظیمی یافته‌ایم! این‌ها همه و همه در سایه‌ی دانش‌های شگفت ماست و این‌ها همه در سایه‌ی بازگشت به آستانه‌ی بتکده‌هاست.»

و کافرانِ پیشین، خود را این‌چنین فریفته‌اند و چه نیکو بود اگر می‌فهمیدند!

و آنگاه در اوج غرور، خداوند طعم پلیدی‌ها و بداندیشی‌های آنان را به آنان چشاند و تمدن آنان به بن‌بست رسید و کارشان به دزدی، جنایت و خونریزی کشیده شد و خداوند آنان را با بدبختی‌های هراس‌انگیز گرفت، باشد که در کار خود بیندیشند و باشد که از نادانی‌های خود بازایستند.

قصه‌های قرآن برای کودکان: حضرت هود || پیامبر قوم عاد 10

… آنگاه در این هنگام که گوش‌ها برای شنیدن آماده شد و مردم توانستند بدی‌های راه و روش خود را ببینند، خداوند، هود پیامبر را به‌سوی آنان فرستاد تا آنان را بار دیگر به دیانت نوح دعوت کند تا بار دیگر به عبادت «الله» بازگشت کنند، باشد که از عذاب خدا ترسان شوند.

هود که یک جوان آگاه و یک پیامبر راستین بود، سوی مردم آمده، گفت: «ای قوم، فقط و فقط «الله» را پرستش کنید، برای شما خدایی جز «الله» نیست. ای قوم، از خدا بترسید و آنچه می‌گویم بشنوید، از گروه جباران پیروی مکنید که من شما را از عذابی گران می‌ترسانم.»

قصه‌های قرآن برای کودکان: حضرت هود || پیامبر قوم عاد 11

جمعیت کافران که هرگز دوست نداشتند بار دیگر نام «الله» را بشنوند گفتند: «ای هود! تو یک آدم طبیعی حسابی نیستی، ما تو را خیلی آدم ابله و سفیهی می‌بینیم. از حرف‌هایت معلوم است ک چیزی نمی‌فهمی، بهتر است از این دروغ‌ها دست برداری و بروی دنبال کار و زندگی‌ات.»

هود گفت: «ای قوم، من سال‌ها در میان شما بوده‌ام، شما مرا و خاندانم را و زندگی گذشته‌ام را خوب می‌شناسید … در کارهای من هرگز سفاهتی نبوده است، ولکن من پیامبری از سوی پروردگار عالمیانم، من پیغام خدایم را بی کم‌وکاست به شما می‌رسانم. ای قوم، من در این راه منظوری جز نصیحت و راهنمایی شما ندارم و من اجر و پاداشی از شما هرگز نمی‌خواهم. ای مردم، من برای شما یک خیرخواه امینم.»

قصه‌های قرآن برای کودکان: حضرت هود || پیامبر قوم عاد 12

ستمگران گفتند: «ای هود، تو پیوسته برای ما حرف می‌زنی و حرف‌هایت سروته‌ای ندارد. ای هود تو هیچ دلیل روشنی به همراهت نداری، ما با این حرف‌ها، دست از خدایانمان برنمی‌داریم. ای هود، خودت را خسته نکن، ما هرگز به تو ایمان نمی‌آوریم.»

هود گفت: «ای مردم، لازم است بیش از این در گفتارم بیندیشید و نعمت‌های خدا را به یاد آورید، باشد که رستگار شوید. ای مردم، بنگرید که چگونه خداوند، کافران نوح را از میان برد و شما را جانشین آنان کرد و شما را از میان همه‌ی مردم برگزید و شما را نیرومند و توانمند ساخت.»

«ای مردم، نعمت‌های خدا را این‌چنین ناروا پاداش مدهید. ای قوم، من شما را از عذاب روزی بزرگ می‌ترسانم.»

قصه‌های قرآن برای کودکان: حضرت هود || پیامبر قوم عاد 13

جباران گفتند: «ای قوم عاد، باید چاره‌ای کرد و جلویِ هود و پیروانش را گرفت، اینان دلشان برای این آب‌وخاک نمی‌سوزد. پدران هوشمند ما، سالیان دراز زحمت کشیدند و بر سر هر کوهی بتخانه و بتی ساختند و نام قوم و قبیله‌ی خود را سرفراز نمودند و حالا این هود و پیروان نادانش می‌خواهند همه‌ی این افتخارات گذشته‌ی ما را به نابودی بکشانند. ما هرگز به این سخنان تن در نمی‌دهیم.»

هود با دلی افسرده گفت: «ای مردم، آخر درباره‌ی این سنگ‌ها با من چقدر گفتگو و جدال می‌کنید! این‌ها یک‌مشت نام‌ها و افسانه‌هاست که پدران شما ساخته‌اند. ای مردم، دل از دوستی این سنگ‌ها بردارید و به‌سوی خدا توبه کنید. ای مردم! در جنگ و ستیز و خونریزی قدر و اندازه نگه دارید و این‌چنین ستمگرانه رفتار نکنید. ای جباران، شما چقدر به نام خود و به یادگارهای خود می‌بالید. تا کی مردم را وا‌می‌دارید تا بر سر کوهی یادبودی برای شما برپا دارند؟ آخر مردم را چرا این‌چنین به رنج و زحمت و عذاب و خفت می‌اندازید؟ ای قوم، آخر این بازیچه‌ها برای چیست؟ ای قوم، این یادبودها شما را جاودان نخواهد ساخت!»

قصه‌های قرآن برای کودکان: حضرت هود || پیامبر قوم عاد 14

کافران گفتند: «عجب گیری افتاده‌ایم! این جوان از ما می‌خواهد که تنها یک بت را پرستش کنیم و از این‌همه بت‌های نیاکانمان دست برداریم.»

«ای هود، تو اگر خودت را هم بکُشی، ما گفتارت را نمی‌پذیریم. … تو اگر راست می‌گویی، آن عذاب ترسناک را بر ما فرود آور که ما به تو و به خدای تو کافرانیم.»

هود گفت: «ای گروه نادانان، در حقیقت، عذاب پلید بر شما واقع شده است که خدا را، با آن بزرگی نهاده‌اید و بر گِرد چند پاره‌سنگ بی‌جان نشسته‌اید. در حقیقت، این از عذاب و از غضب خداوند بر شماست. ای جباران مغرور، منتظر باشید که من هم در انتظارم.»

قصه‌های قرآن برای کودکان: حضرت هود || پیامبر قوم عاد 15

تا آنکه سرانجام، روزهای سختی پی‌درپی فرارسید و آسمان و زمین را بر آنان برآشفت و آسمان از باریدن فروماند و زمین از روییدن فرو ایستاد و جهان چهره‌ای سخت و عبوس و درهم به خود گرفت و آثار هلاکت از هرکجا پدید آمد.

قصه‌های قرآن برای کودکان: حضرت هود || پیامبر قوم عاد 16

لیکن جباران عاد، بازهم به هوش نیامدند. آنان گفتند: «این‌ها از اتفاقات روزگار است. آسمان یک روزی می‌بارد و یک روز نمی‌بارد، یک روز طوفان است و یک روز آرام است»

و سرانجام یک ابر تیره فام، از افق‌های دور به آسمان برخاست و آرام بالا آمد.

جباران گفتند: «اگر تاکنون باران نبارید، پس اکنون بنگرید چه ابر پربارانی به‌سوی ما می‌آید …»

قصه‌های قرآن برای کودکان: حضرت هود || پیامبر قوم عاد 17

لیکن ابر به نظر می‌رسید آرام ایستاده و جلو نمی‌آید؛ بنابراین، جباران به عادت دیرینه، با ساز و دهل و بوق و کرنا فریادکنان و پای‌کوبان، به استقبال ابر درهم‌پیچیده رفتند و خداوند به هود الهام کرد که این همان عذاب سهمگین است و هود و مؤمنانش در جایگاهی امن آرام ماندند و آنگاه جباران و یارانشان چون به صحرا رفتند تا برای باران، جشن و سرور بر پا کنند، به ناگاه صدایی وحشتناک از درون ابر برخاست و رعدوبرق و باد و طوفان، ستمگران را فراگرفت و مردم همچون تنه‌های درخت خرما بر زمین افتادند و باد سهمگین همه‌چیز را در هم کوفت و ویران ساخت و خاکستر کرد.

قصه‌های قرآن برای کودکان: حضرت هود || پیامبر قوم عاد 18

و آنگاه …

خانه‌های ستمگران و جباران برای همیشه خالی ماند و جباران از روی زمین برچیده شدند. هود و یارانش به سرزمینی نوین مهاجرت کردند و به دیار امن‌وامان رفتند و بعد از قوم عاد، وارثان زمین شدند. بناهای سنگی و یادبودهای کوه‌پیکر جباران برای آنان فایده‌ای نکرد و نامشان در این دنیا به بدی و ستمگری ماند و آیندگان همگی از آنان بیزاری جُستند و در قیامت نیز همه از ستم‌های آنان بیزارند.

قصه‌های قرآن برای کودکان: حضرت هود || پیامبر قوم عاد 19

the-end-98-epubfa.ir

(این نوشته در تاریخ 22 جولای 2022 بروزرسانی شد.)



***

  •  

***

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *