قصه‌های-ازوپ-کچل

قصه‌های ازوپ: کچل || اختلاف، همیشه زیان‌بار است

قصه‌ها و افسانه‌های آموزنده ازوپ یونانی

کچل

نگارش: اس اِی هندفورد / ترجمه: حسین ابراهیمی

جداکننده متنz

به نام خدا

مردی که مویش رو به سفیدی گذاشته بود، دو دلدار، یکی جوان و دیگری سالخورده داشت. زن سالخورده از اینکه دلداری جوان داشته باشد، شرمنده بود و هر وقت مرد به نزدش می‌آمد، تارهای سیاه موی او را یکی‌یکی می‌کند. زن جوان نیز که نمی‌خواست دلداری پیر و سفیدمو داشته باشد هر وقت با مرد بود، موهای سفید او را می‌کند. بدین‌سان، آن دو با کَندن تمامی موهای سر مرد، ماجرا را به پایان بردند.

یاران ناسازگار هرگز به توافق نمی‌رسند.

(این نوشته در تاریخ 20 فوریه 2022 بروزرسانی شد.)



***

  •  

***

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *