قصهها و افسانههای آموزنده ازوپ یونانی
پیشگوی نادان
نگارش: اس اِی هندفورد / ترجمه: حسین ابراهیمی
به نام خدا
پیشگویی در بازار نشسته بود و کسبوکار پررونقی داشت. ناگهان مردی از راه رسید و به او خبر داد که درِ خانهاش از لولا در آمده و داروندار او به غارت رفته است. پیشگو بهیکباره از جا جَست، فریادی از حیرت کشید و بهسوی خانهاش دوید تا ببیند چه اتفاقی افتاده است. رهگذری که شاهد ماجرا بود، گفت: «تو ادعا میکنی ازآنچه در آینده بر سر مردم میآید خبر داری، درحالیکه از پیشگوییِ مصیبتی که بر سر خودت میآید، بیخبری.»
این حکایت، حماقت کسانی را نشان میدهد که از ادارۀ زندگی خود عاجزند؛ اما ادعای پیشگوییِ زندگی دیگران را دارند.
(این نوشته در تاریخ 20 فوریه 2022 بروزرسانی شد.)